آرشیو سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۸۴۴۵
ایران اقتصادی
۹
یادداشت

نفتی که می فروشیم نفتی که نتوانستند بفروشند

حسین سازگار (کارشناس انرژی)

«پاشنه آشیل» و «چشم اسفندیار» بازگویی این واقعیت به زبان اسطوره است که شکست ناپذیری و مطلق العنان بودن، آرزوی گزافی برای قدرت های بشری است.از همان روزگاران کهن، متفکران جامعه بشریت با شکل دادن به اسطوره هایی «روئین تن» که نماد قدرت فرابشری هستند اما نقطه ضعفی دارند که در نهایت شکست ناپذیری آنها را خدشه دار می کند، این واقعیت را به قابل قبول ترین شکل ممکن بیان کرده اند تا این باور تا روزگار ما زنده بماند و تلنگری بر هر قدرت مداری باشد؛ با این حال شکل گیری روزگار مدرن، همچنان که بسیاری از باورها و سنت ها را دگرگون کرد، این تصور یا توهم را شکل داد که می توان قدرت بلامنازع هم بود. پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق نیز به این توهم برای مقامات امریکا بیشتر دامن زد... اما آیا واقعیت هم چنین است؟برای پاسخگویی دقیق به این سوال، لازم است قدرت مداری امریکا به عنوان مدعی قدرت مسلط جهانی از زوایای مختلف سنجیده شود، کاری که بیش از محدوده یک یادداشت مطبوعاتی است اما در این نوشته می توان از یک منظر خاص این مدعا را محک زد.

امریکا در سال های اخیر مدعی بوده با توجه به ابزار قدرت سیاسی و اقتصادی، ایران را روز به روز در تحریم بیشتری قرار داده و در راس این تحریم ها، ممانعت از فروش نفت توسط جمهوری اسلامی است، اما انتشار گزارشی تازه در روزنامه «فایننشال تایمز» نشان می دهد روند واقعیت دقیقا عکس این ادعاست. بر اساس این گزارش، اینک ایران بیش از هر زمان دیگری در 6 سال گذشته نفت صادر می کند و درآمد ایران سالانه به 35 میلیارد دلار رسیده است.

شکل گیری این موفقیت یکی از نشانه هایی است که افسانه قدرت مطلق امریکا را با تردیدهای جدی مواجه می کند. آن سوی این داستان، امریکایی قرار دارد که اگرچه نمی توان منکر قدرت او بود ولی فاصله ای معنادار میان قدرت واقعی و قدرت ادعایی او وجود دارد و در سوی دیگر کشوری ایستاده است که می خواهد با تاب آوری و دور زدن تحریم ها، هم هیمنه قدرت استکباری را بشکند و هم مقابل آن عرض اندام کند.

اگر امریکا بر بازارهای تجاری و عرصه روابط بین الملل تسلط دارد، اما ایران مدعای آن است که این تسلط شکست پذیر است و پاشنه آشیل هایی دارد که می توان با شناخت و استفاده از آنها، این قدرت را به بازی گرفت.واقعیت این است که مناسبات سیاسی و اقتصادی دنیا هنوز هم میل و ظرفیت گریز از پدرخواندگی امریکا را دارد. امروزه نه تنها کشورهایی چون چین و هند که قدرت های اقتصادی بزرگی شده اند سعی دارند چنبره امریکا بر مناسبات اقتصادی را باز کنند و خارج از چهارچوب های ساخت امریکا رفتار کنند، بلکه اروپا و کشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی هم سعی دارند با ارائه راهکارهایی موازی با آنچه امریکا تعیین کرده است، چنین کنند.

در سال های قبل سعی بسیاری شد مبادلات تجاری ایران با اروپا بخصوص فروش نفت با ابزار مالی ویژه ای با عنوان «اینستکس» به رغم تحریم های امریکا ممکن شود اما در عمل این اتفاق به نتیجه خاصی منجر نشد. در طول این سال ها همواره این سوال وجود داشته که آیا اروپا واقعا اراده ای برای چنین کاری داشته یا نه و آیا این رفتار نوعی بازی تبلیغاتی برای القای بیشتر قدرت مطلق امریکا نبوده است؟!هرچه بود، باید گفت که موفقیت امروز ایران در فروش نفت نشان می دهد که ظرفیت ها و امکان های بیشتر و متنوع تری از آنچه اروپا در نظر داشت، دارد. شاید نخستین و مهم ترین قدم در یافتن و بهره برداری از این ظرفیت ها، رسیدن به این باور است که قدرت و برتری امریکا پاشنه آشیل های متعددی دارد که گاهی نادیده گرفته شده یا به وسیله ابزار تبلیغاتی مخفی می شود.گذر از این هجمه تبلیغاتی و باور نادرست را شاید بتوان بزرگ ترین موفقیت دولت فعلی دانست که زمینه ساز فروش روزانه بیش از 1.5 میلیون بشکه نفت شده است. بدون شک ادامه این روند می تواند ساختارهای آسیب خورده اقتصاد کشور را ترمیم کند و روز و روزگاری بهتر برای ایرانیان رقم بزند.