برخیز کاین بهار گل افشان برای توست
از پشت پنجره غبار گرفته / صدای پای بهار را می شنوم
در اوج ناامیدی/ به بهار دل بسته ام / در شهر خاطره ها / و کودکانه هایم
غریبانه پرسه می زنم / این شهر شلوغ و پرهیاهو / این لهجه های گنگ و ناآشنا / این صورتک های خندان دروغین را
نمی شناسم / در فصل دلتنگی ها اسیرم
می خواهم از این سال مرگبار / و سراپا خون
عبور کنم / مرگ عزیزان را باور ندارم
چه خوش گفت آن عزیز / علی حاتمی خاکسار
مرگ حق است.../ مرگ آرام و بی دردسر «گلستان» را
باور دارم / مرگ کیومرث حلق آویز شده/ داریوش و وحیده کارد آجین شده را
نه/ کابوس ها دست از سرم برنمی دارند
داریوش سراپا خونین/ با حمید هامون هم آغوش شده
آتیلا و بی تا
چله نشین مرگند/ در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم احمدرضای قافیه باز
در باد گم می شود و/ زیر لب زمزمه می کند
بر پیشانی آینه دیدم/ که عاشقان
بی صراحی و باده/ به سوی دلیری رفتند
و مردند 2
قافیه باختگان تحقیر شده / خواب عدالت را می بینند
قیصر کجایی؟ / آق منگلی ها شهر رو قرق کردن
ابی کجایی که حکم مان را / بی آقا حسینی خواندند 3
آه سید و قدرت 4 / بیایید دم پنجره ای که
به باغ گل وا می شه / ما هنوز تشنه عدالتیم
در گذر از این تلخکامی ها / بی تاب بهاری دوباره ام
همنوایی با یاران موافق / در فصل شکفتن
بازی امیدبخش ما / در این شام غریبان است
با چشمان اشکبار / دل به حافظ شیرین سخن می سپارم
با صبا در چمن لاله سحر می گفتم / که شهیدان که اند این همه خونین کفنان
جواب را از حسین منزوی می گیرم / ای غرقه به خون، پیرهن سبز تن دوست!
وی بیرق گلگون برافراختن دوست! / چون جامه پر نور انالحق زن منصور / ای شاهد بردار شهادت شدن دوست!... / بودی تو و دیدی که چه سیراب شکفتند
آن چار شقایق، به بهار بدن دوست... / بهار عارفانه را در کلام سعدی می بینم / درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند / جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
کسان که در رمضان جنگ می شکستندی / نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند... / اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست / خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند / به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری / جواب داد که آزادگان تهی دستند... / تفالی می زنم به «زخم عقل» مسعود کیمیایی / تا بهار راهی نمانده / جان به جانت زدم و نوشیدم / امانم دهید تا مست شوم... 5
در این فصل بی برگی / از غزلواره اخوان گریزی ندارم
بس که هم پایش غم و ادبار می آید فرود / بر سر من عید چون آوار می آید فرود / می دهم خود را نوید سال بهتر، سال هاست / گرچه هر سالم بتر از پار می آید فرود...
وارثم من تخت عیسی را شهید ثالثم / وقت شد منصور اگر از دار می آید فرود... / چه حال حزن انگیزی دارد
هم صدایی با شاملو / در آستانه بهار / «- نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت / در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر/ دست از گمان بدار! / با مرگ نحس پنجه میفکن! / بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...» / نازلی سخن نگفت / نازلی بنفشه بود / گل داد و
مژده داد: «زمستان شکست!»
و
رفت... 6 / امید و اندوهم را / در این بهار پردرد
با «سایه» قسمت می کنم / بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی / گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای/ بهارا خیز و زان ابر سبک رو / بزن آبی به روی سبزه نو.../ بهارا بنگر این دشت مشوش / که می بارد بر آن باران آتش بها را بنگر این خاک بلاخیز / که شد هر خاربن چون دشنه خون ریز... / بهارا زنده مانی، زندگی بخش/ به فروردین ما فرخندگی بخش
هنوز اینجا جوانی دلنشین است/ هنوز اینجا نفس ها آتشین است... / بهارا باش کاین خون گل آلود/ برآرد سرخ گل چون آتش از دود... / دگر بارت چو بینم، شاد بینم / سرت سبز و دلت آباد بینم / به نوروز دگر، هنگام دیدار/ به آیین دگر یی پدیدار... 7
1- مصرعی از یکی از غزلیات هوشنگ ابتهاج.
2- قسمت انتهایی قطعه شعری از مجموعه «دریا رویت نمی شد، دریا آموختنی بود» از مجموعه «قافیه در باد گم می شود» احمدرضا احمدی.
3- ارجاع به فیلم «کندو» ساخته فریدون گله.
4- دو شخصیت اصلی فیلم «گوزن ها».
5- قسمتی از شعر «روییدن گیاه» از مجموعه «زخم عقل» مسعود کیمیایی.
6- قسمت هایی از شعر «مرگ نازلی» از مجموعه «هوای تازه» احمد شاملو.
7- قسمت هایی از قطعه شعر «بهار غم انگیز» از مجموعه «سیاه مشق» هوشنگ ابتهاج.