آرشیو دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۵۷۲۸
صفحه آخر
۸
نگاه آخر

برخیز کاین بهار گل افشان برای توست

جواد طوسی

از پشت پنجره غبار گرفته / صدای پای بهار را می شنوم

در اوج ناامیدی/ به بهار دل بسته ام / در شهر خاطره ها / و کودکانه هایم

غریبانه پرسه می زنم / این شهر شلوغ و پرهیاهو / این لهجه های گنگ و ناآشنا / این صورتک های خندان دروغین را

نمی شناسم / در فصل دلتنگی ها اسیرم

می خواهم از این سال مرگبار / و سراپا خون

عبور کنم / مرگ عزیزان را باور ندارم

چه خوش گفت آن عزیز / علی حاتمی خاکسار

مرگ حق است.../ مرگ آرام و بی دردسر «گلستان» را

باور دارم / مرگ کیومرث حلق آویز شده/ داریوش و وحیده کارد آجین شده را

نه/ کابوس ها دست از سرم برنمی دارند

داریوش سراپا خونین/ با حمید هامون هم آغوش شده

آتیلا و بی تا

چله نشین مرگند/ در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم احمدرضای قافیه باز

در باد گم می شود و/ زیر لب زمزمه می کند

بر پیشانی آینه دیدم/ که عاشقان

بی صراحی و باده/ به سوی دلیری رفتند

و مردند 2

قافیه باختگان تحقیر شده / خواب عدالت را می بینند

قیصر کجایی؟ / آق منگلی ها شهر رو قرق کردن

ابی کجایی که حکم مان را / بی آقا حسینی خواندند 3

آه سید و قدرت 4 / بیایید دم پنجره ای که

به باغ گل وا می شه / ما هنوز تشنه عدالتیم

در گذر از این تلخکامی ها / بی تاب بهاری دوباره ام

همنوایی با یاران موافق / در فصل شکفتن

بازی امیدبخش ما / در این شام غریبان است

با چشمان اشکبار / دل به حافظ شیرین سخن می سپارم

با صبا در چمن لاله سحر می گفتم / که شهیدان که اند این همه خونین کفنان

جواب را از حسین منزوی می گیرم / ای غرقه به خون، پیرهن سبز تن دوست!

وی بیرق گلگون برافراختن دوست! / چون جامه پر نور انالحق زن منصور / ای شاهد بردار شهادت شدن دوست!... / بودی تو و دیدی که چه سیراب شکفتند

آن چار شقایق، به بهار بدن دوست... / بهار عارفانه را در کلام سعدی می بینم / درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند / جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند

کسان که در رمضان جنگ می شکستندی / نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند... / اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست / خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند / به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری / جواب داد که آزادگان تهی دستند... / تفالی می زنم به «زخم عقل» مسعود کیمیایی / تا بهار راهی نمانده / جان به جانت زدم و نوشیدم / امانم دهید تا مست شوم... 5

در این فصل بی برگی / از غزلواره اخوان گریزی ندارم

بس که هم پایش غم و ادبار می آید فرود / بر سر من عید چون آوار می آید فرود / می دهم خود را نوید سال بهتر، سال هاست / گرچه هر سالم بتر از پار می آید فرود...

وارثم من تخت عیسی را شهید ثالثم / وقت شد منصور اگر از دار می آید فرود... / چه حال حزن انگیزی دارد

هم صدایی با شاملو / در آستانه بهار / «- نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت / در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر/ دست از گمان بدار! / با مرگ نحس پنجه میفکن! / بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...» / نازلی سخن نگفت / نازلی بنفشه بود / گل داد و

مژده داد: «زمستان شکست!»

و

رفت... 6 / امید و اندوهم را / در این بهار پردرد

با «سایه» قسمت می کنم / بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی / گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای/ بهارا خیز و زان ابر سبک رو / بزن آبی به روی سبزه نو.../ بهارا بنگر این دشت مشوش / که می بارد بر آن باران آتش بها را بنگر این خاک بلاخیز / که شد هر خاربن چون دشنه خون ریز... / بهارا زنده مانی، زندگی بخش/ به فروردین ما فرخندگی بخش

هنوز اینجا جوانی دلنشین است/ هنوز اینجا نفس ها آتشین است... / بهارا باش کاین خون گل آلود/ برآرد سرخ گل چون آتش از دود... / دگر بارت چو بینم، شاد بینم / سرت سبز و دلت آباد بینم / به نوروز دگر، هنگام دیدار/ به آیین دگر یی پدیدار... 7

1- مصرعی از یکی از غزلیات هوشنگ ابتهاج.

2- قسمت انتهایی قطعه شعری از مجموعه «دریا رویت نمی شد، دریا آموختنی بود» از مجموعه «قافیه در باد گم می شود» احمدرضا احمدی.

3- ارجاع به فیلم «کندو» ساخته فریدون گله.

4- دو شخصیت اصلی فیلم «گوزن ها».

5- قسمتی از شعر «روییدن گیاه» از مجموعه «زخم عقل» مسعود کیمیایی.

6- قسمت هایی از شعر «مرگ نازلی» از مجموعه «هوای تازه» احمد شاملو.

7- قسمت هایی از قطعه شعر «بهار غم انگیز» از مجموعه «سیاه مشق» هوشنگ ابتهاج.