آرشیو دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۵۰
صفحه اول
۱
ترجمه

توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز بررسی کرد

نتانیاهو سرگردان میان دوراهی رفح و ریاض

توماس فریدمن

توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز در مقاله ای به تشریح وضعیت دیپلماسی ایالات متحده در خاورمیانه پرداخته است. او می نویسد که دیپلماسی ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ غزه و ایجاد روابط جدید با عربستان سعودی در هفته های اخیر به انتخابی بزرگ برای اسراییل و نخست وزیر این رژیم، بنیامین نتانیاهو بدل شده است. فریدمن وضعیت نتانیاهو را سردرگم بین دوراهی بزرگی می داند: چه چیزی بیشتر می خواهد: رفح یا ریاض را؟ او می پرسد: «آیا اسراییل می خواهد بدون ارایه هیچ راهبردی برای خروج اسراییل از غزه یا هیچ افق سیاسی برای راه حل تشکیل دو کشور با فلسطینی های تحت رهبری تشکیلات خودگردان اصلاح شده، تهاجم تمام عیار به رفح را انجام دهد تا شاید حماس را حذف کند؟» فریدمن معتقد است که اگر اسراییل این مسیر را طی کند، تنها انزوای جهانی این رژیم تشدید خواهد شد و این گزاره به چالشی جدی برای دولت بایدن تبدیل می شود. فریدمن در مقاله خود از سران اسراییل می پرسد که آیا خواهان عادی سازی روابط با عربستان سعودی، استقرار نیروی حافظ صلح عربی در غزه و اتحاد امنیتی به رهبری امریکا در منطقه هستند؟ او مدعی است که این امر با تعهدی از سوی کابینه اسراییل برای تلاش در جهت ایجاد کشوری فلسطینی با تشکیلات خودگردان فلسطینی اصلاح شده می تواند موفق شود. او این امر را با بهره مندی از گنجاندن اسراییل در گسترده ترین ائتلاف دفاعی ایالات متحده-عربی- اسراییل که اسراییل تاکنون از آن برخوردار بوده است، میسر می داند. فریدمن عادی سازی روابط اسراییل و عربستان را بزرگ ترین پل ارتباطی میان تل آویو با کشورهای دیگر منطقه می داند، اما او معتقد است که اسراییل باید اول از جنگ در غزه دست بکشد و برای همیشه در فکر جنگ دائم با سرزمین های فلسطینی نباشد. فریدمن نوشته: این ایده یکی از سرنوشت سازترین انتخاب هایی است که اسراییل تا به حال انجام داده است. چیزی که او هم ناراحت کننده و هم ناامیدکننده می داند، این است که امروز هیچ مقام برجسته اسراییلی در ائتلاف حاکم بر کابینه یا ارتش وجود ندارد که توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز در مقاله ای به تشریح وضعیت دیپلماسی ایالات متحده در خاورمیانه پرداخته است. او می نویسد که دیپلماسی ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ غزه و ایجاد روابط جدید با عربستان سعودی در هفته های اخیر به انتخابی بزرگ برای اسراییل و نخست وزیر این رژیم، بنیامین نتانیاهو بدل شده است. فریدمن وضعیت نتانیاهو را سردرگم بین دوراهی بزرگی می داند: چه چیزی بیشتر می خواهد: رفح یا ریاض را؟ او می پرسد: «آیا اسراییل می خواهد بدون ارایه هیچ راهبردی برای خروج اسراییل از غزه یا هیچ افق سیاسی برای راه حل تشکیل دو کشور با فلسطینی های تحت رهبری تشکیلات خودگردان اصلاح شده، تهاجم تمام عیار به رفح را انجام دهد تا شاید حماس را حذف کند؟» فریدمن معتقد است که اگر اسراییل این مسیر را طی کند، تنها انزوای جهانی این رژیم تشدید خواهد شد و این گزاره به چالشی جدی برای دولت بایدن تبدیل می شود.

فریدمن در مقاله خود از سران اسراییل می پرسد که آیا خواهان عادی سازی روابط با عربستان سعودی، استقرار نیروی حافظ صلح عربی در غزه و اتحاد امنیتی به رهبری امریکا در منطقه هستند؟ او مدعی است که این امر با تعهدی از سوی کابینه اسراییل برای تلاش در جهت ایجاد کشوری فلسطینی با تشکیلات خودگردان فلسطینی اصلاح شده می تواند موفق شود. او این امر را با بهره مندی از گنجاندن اسراییل در گسترده ترین ائتلاف دفاعی ایالات متحده-عربی-اسراییل که اسراییل تاکنون از آن برخوردار بوده است، میسر می داند. فریدمن عادی سازی روابط اسراییل و عربستان را بزرگ ترین پل ارتباطی میان تل آویو با کشورهای دیگر منطقه می داند، اما او معتقد است که اسراییل باید اول از جنگ در غزه دست بکشد و برای همیشه در فکر جنگ دایم با سرزمین های فلسطینی نباشد.

فریدمن نوشته: این ایده یکی از سرنوشت سازترین انتخاب هایی است که اسراییل تا به حال انجام داده است. چیزی که او هم ناراحت کننده و هم ناامیدکننده می داند، این است که امروز هیچ مقام برجسته اسراییلی در ائتلاف حاکم بر کابینه یا ارتش وجود ندارد که به طور مداوم به اسراییلی ها کمک کند تا انتخاب شریکی جهانی یا شریکی در خاورمیانه را دریابند و با آن توضیح دهند که چرا باید دست از جنگ بکشند و به فکر عادی سازی روابط با عربستان باشند.

او معتقد است که بسیاری از مردم اسراییل تنها می خواهند انتقام بگیرند و قلب های شان به حدی سخت شده است که نمی توانند ببینند یا بشنوند. فریدمن مدعی است که با کنار گذاشتن تنفر و زدودن فکر انتقام از ذهن اسراییلی ها، آنها راه بهتری برای پیشبرد سیاست های خود می توانند داشته باشند. او معتقد است انتقام استراتژی نیست، بلکه دیوانگی محض است که اسراییل و منطقه را اکنون بیش از شش ماه درگیر جنگ کرده است. رهبری نظامی اسراییل و تقریبا کل طبقه سیاسی به نتانیاهو اجازه داده اند تا به دنبال «پیروزی کامل» ادعایی در غزه باشد، از جمله احتمالا به زودی به عمق رفح حمله کند، بدون اینکه طرح خروج یا شراکتی با بازیگران عرب بعد از پایان جنگ غزه، برای خود متصور باشد. این ستون نویس نیویورک تایمز بر آن است که اگر اسراییل به اشغال نامحدود غزه و کرانه باختری می اندیشد، این امر ماحصل فشار بیش از حد مسموم نظامی، اقتصادی و اخلاقی خواهد بود و همه متحدان تل آویو در غرب و جهان عرب را دفع می کند. او می نویسد: «در اوایل جنگ، رهبران نظامی و سیاسی اسراییل به شما می گفتند که رهبران میانه رو عرب می خواهند اسراییل حماس را به عنوان شاخه ای از اخوان المسلمین و رقیب و تهدید برای بسیاری از پادشاهان عرب نابود کند. مطمئنا آنها دوست داشتند حماس از بین برود، اگر اسراییل می توانست ظرف چند هفته و با تلفات اندک غیرنظامی این کار را انجام دهد. اکنون مشخص شده است که این امر ممکن نیست و طولانی شدن جنگ به نفع کشورهای عربی متمایل به اسراییل، به ویژه عربستان سعودی نیست.»

فریدمن معتقد است که دیدگاه محمد بن سلمان ولیعهد در مورد تهاجم امروز اسراییل به غزه این گونه است: «هر چه زودتر از آنجا خارج شوید.» تمام کاری که اسراییل در این مقطع انجام می دهد کشتار بیشتر و بیشتر غیرنظامیان است، این مساله سعودی هایی را که طرفدار عادی سازی روابط با اسراییل بودند، علیه خود می شوراند، نیروهای بیشتری را برای القاعده و داعش بسیج می کند، به بی ثباتی دامن می زند و سرمایه گذاری خارجی بسیار مورد نیاز را دور می ریزد. فریدمن به نقل از مقامات سعودی می نویسد که «ایده محو کردن حماس از این منطقه «یک بار برای همیشه» یک رویاست. اگر اسراییل بخواهد به تهاجم در غزه برای به دست آوردن اهدافی واهی ادامه دهد، مشکلی نیست. اما هیچ چکمه ای برای همیشه روی زمین نخواهد ماند: «لطفا هر چه زودتر آتش بس کامل و آزادی اسرا را به سرانجام برسانید و به جای آن بر توافق عادی سازی امنیت امریکا، عربستان سعودی، اسراییل و فلسطین تمرکز کنید.»

به زعم فریدمن، این راه دیگری است که اسراییل در حال حاضر می تواند طی کند- راهی که هیچ یک از رهبران برجسته اپوزیسیون اسراییلی آن را به عنوان اولویت اصلی مطرح نمی کنند، اما چیزی که دولت بایدن و سعودی ها، مصری ها، اردنی ها، بحرینی ها، مراکشی ها و اماراتی ها به آن علاقه دارند، پایان دادن به جنگ در غزه است. اسراییل باید از هرگونه تهاجم نظامی کامل به رفح که درست در مرز با مصر است و مسیر اصلی ورود کمک های بشردوستانه به غزه با کامیون هاست، دست بکشد. این منطقه خانه بیش از یک میلیون آواره از شمال غزه است. همچنین گفته می شود که چهار گردان سالم و زبده حماس و شاید رهبر آن، یحیی سینوار، در آنجا حضور داشته باشند.

دولت بایدن علنا به نتانیاهو هشدار داده است که او نباید بدون طرحی معتبر برای بیرون راندن بیش از یک میلیون غیرنظامی در حمله به رفح شرکت کند و اسراییل هنوز چنین طرحی ارایه نکرده است. یکی از مقامات ارشد امریکایی در گفت وگو با فریدمن مدعی شده است: «ما به اسراییل نمی گوییم حماس را از بین نبردید. ما می گوییم که معتقدیم راه هدفمندتری برای تعقیب نیروهای حماس بدون حمله گسترده به رفح وجود دارد.» این مقام در ادامه ادعا کرد: «به یاد داشته باشیم که نیروهای اسراییلی فکر می کردند رهبران حماس در خان یونس هستند و بسیاری از آن شهر را که به دنبال آنها می گشتند، ولی این شهر را ویران کردند و اثری از حماس و فرماندهان آن نیافتند. آنها همین کار را با شهر غزه در شمال انجام دادند. چه شد؟ اما حماس از بین نرفت و همچنان به مقاومت ادامه می دهد، به طوری که یک واحد حماس در 18 آوریل توانست موشکی را از بیت لاهیا در شمال غزه به سمت شهر اشکلون در سرزمین های اشغالی شلیک کند.»

مقامات ایالات متحده متقاعد شده اند که اگر اسراییل اکنون تمام رفح را در هم بکوبد، هیچ شریک معتبر فلسطینی برای رهایی از بار امنیتی حکومت غزه در هم شکسته و ویران نخواهد داشت. فریدمن این کار را اشتباهی می داند که ایالات متحده در عراق مرتکب شد و در اسراییل ماجرا به یک شورش دایمی در کنار یک بحران انسانی ختم می شود. با این حال، یک تفاوت مهم وجود خواهد داشت. ایالات متحده ابرقدرتی است که ممکن است در عراق شکست بخورد و به عقب برگردد، اما برای اسراییل، شورش دایمی غزه فلج کننده خواهد بود، بالاخص آنکه این بازیگر هیچ دوستی هم ندارد. به همین دلیل است که مقامات امریکایی به فریدمن گفته اند که اگر اسراییل عملیات نظامی مهمی را در رفح انجام دهد، به دلیل مخالفت های دولت بایدن، واشنگتن محدودیت فروش تسلیحات خاص به اسراییل را در نظر خواهد گرفت.

این تنها به این دلیل نیست که دولت بایدن به دلیل نگرانی های بشردوستانه می خواهد از تلفات بیشتر غیرنظامیان در غزه جلوگیری کند یا به این دلیل که افکار عمومی جهانی علیه اسراییل تحریک شده و دفاع از این بازیگر را برای تیم بایدن دشوارتر می کند، بلکه به این دلیل است که بایدن بر این باور است که تهاجم تمام عیار اسراییل به رفح هر دو چشم انداز تبادل اسرا را تضعیف خواهد کرد.

فریدمن دو پیشنهاد را برای صلح در منطقه در مقاله خود مطرح می کند: اولی ایجاد نیروی حافظ صلح عربی است که می تواند جایگزین سربازان اسراییلی در غزه شود تا اسراییل بتواند از این باریکه خارج شود و در اشغال غزه و کرانه باختری برای همیشه درگیر نشود. چندین کشور عربی در مورد اعزام نیروهای حافظ صلح به غزه برای جایگزینی سربازان اسراییلی در حال مذاکره هستند که به شرط آتش بس دایمی و حضور نیروها به طور رسمی با تصمیم مشترک سازمان آزادیبخش فلسطین، باید از غزه خارج شوند. کشورهای عربی نیز به احتمال زیاد بر برخی کمک های لجستیکی نظامی ایالات متحده پافشاری خواهند کرد. فریدمن می گوید که درباره این ایده هنوز هیچ چیزی تصمیم گیری نشده، اما این ایده در حال بررسی فعال است.

مورد دوم، توافق دیپلماتیک امنیتی امریکا، عربستان سعودی، اسراییل و فلسطین است که دولت امریکا به نهایی کردن شرایط آن با ولیعهد سعودی نزدیک است. این توافق چند مولفه دارد، اما سه مولفه کلیدی مورد بررسی توسط ایالات متحده و عربستان عبارتند از: 1) پیمان دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان سعودی که هرگونه ابهامی را از آنچه امریکا در صورت حمله به عربستان سعودی انجام خواهد داد، برطرف خواهد کرد، 2) تسهیل دسترسی عربستان به پیشرفته ترین سلاح های ایالات متحده و 3) یک توافق هسته ای غیرنظامی به شدت کنترل شده که به عربستان سعودی اجازه می دهد تا ذخایر اورانیوم خود را برای استفاده در راکتور هسته ای غیرنظامی اش بازفرآوری کند.

بنابراین به زعم فریدمن، منافع بلندمدت اسراییل در ریاض است نه رفح. البته، هیچ یک گزاره مطمئنی نیست و هر دو با خطراتی همراه هستند. او معتقد است که وقتی تعداد زیادی از معترضان جهانی این روزها اسراییل را به خاطر رفتار بدش در غزه مورد سرزنش قرار می دهند، کار برای اسراییل بسیار سخت خواهد شد. پس به عقیده فریدمن، راه حل اسراییل برای خروج از بن بست، جاده ریاض است، نه رفح.