آرشیو سه‌شنبه ۱۵ امرداد ۱۳۸۷، شماره ۱۹۱۴۹
نسل سوم
۱۰

آب و برق

دکتر بوالفضول الشعرا

چون خانه های ابر که دارند آب و برق

در توربین دیده دو یارند آب و برق!

هم نور دیده ها زتو هم اشکشان ز توست

این خانه ها ز لطف تو دارند آب و برق!

شمشیر آبدیده ی قبضت زند چو برق

زین قبضه قبض روح بیارند آب و برق!

عمریست در کنار هم و مونس همند

انگار در مثل دو« ب رار«ند آب و برق!

رامند اگر به ایمنی خود بها دهی

ورنه ز جان دمار بر آرند آب و برق

آیند با هزار مشقت به دست ما

از آسمان به خانه نبارند آب و برق!

نیروی تو اگر نکشاند به زورشان

تا هیچ خانه ره نسپارند آب و برق

گه بین راه خسته و از پا فتاده اند

در سیم و لوله زار و نزارند آب و برق

هسته اگر ز خویش انرژی رها کند

کم پشت گوش خویش بخارند آب و برق!

حق مسلمی است انرژی هسته ای

این حق را ز کف نگذارند آب و برق

یک عده بی ملاحظه اسراف می کنند

از دستشان همیشه شکارند آب و برق

گاه از فشار مصرف این عده ذله اند

مضروب از این گروه فشارند آب و برق!

گاهی به مثل اهل سیاست شبانه روز

تبلیغ کرده ، اهل شعارند آب و برق

در لوله برق و داخل سیم آب می رود

این روزها چه شعبده کارند آب و برق

از روی و چشم خلق روند و جهند و باز

بر حب خلق داعیه دارند آب و برق!

شعرم ز آبداری خود تابناک شد

تا که بر این قصیده ی سوارند آب و برق

شد آب و برق مصرفی شعر من زیاد

در بیت بیت بنده قطارند آب و برق

خواهم من از خدا رقم سکته آوری

در پای قبض من نگذارند آب و برق!

¤ توضیح: شعر طنز هفته گذشته به نام« شانست اگر بگوید» اثر آقای محسن اشتیاقی بود که اشتباها به نام صاحب ستون امروز منتشر شده بود. ضمن پوزش از این طنزپرداز عزیز کشورمان اعلام می کنیم که پیش می آد دیگه!