درخت انبه شیرین
روزی روزگاری پسری بود به نام حسنک، او پسری تنبل بود که تن به کار نمی داد و همیشه دوست داشت بدون اینکه کار کند پولدار شود. یک روز حسنک زیر درختی نشسته بود که از بین بوته ها صدایی شنید، مثل این که کسی داشت آواز می خواند. او هرگز آن آواز را نشنیده بود و می خواست از ماجرا سر در بیاورد، به همین خاطر بلند شد و به آرامی به طرف صدا حرکت کرد. ناگهان حسنک چیز عجیبی دید، او پیرمردی را دید که یک کلاه قرمز بر سر داشت و کنار درخت انبه بزرگ آواز می خواند: "درخت انبه شیرین! درخت انبه شیرین! بچه هایم گرسنه اند، غذا می خواهند." حسنک با شنیدن یک صدای بم، شگفت زده شد. درخت انبه شروع به صحبت کرد و گفت: " برای بچه
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.