آرشیو دوشنبه ۲۳‌شهریور ۱۳۸۸، شماره ۱۹۴۶۲
شهرستان ها
۱۱

در سوگ همکار مهربانمان خانم نبی زاده من فقط صندلی خالی اش را دیده بودم

فاطمه معین زاده

همیشه می گویند غم و درد را در دلی جستجو کن که خندان است! همیشه می گویند آن کس که خندانتر است، غمش بیشتر است، همیشه می گویند و گفته اند اینها را اما چه کسی تصور می کرد در ورای این صدای مهربان و خنده های صمیمی، دردی نهفته باشد که هر لحظه برای کوچ امروز یا فردایش، طاس می اندازد.

این ویژگی مشترک همه ما آدم هاست که فکر می کنیم حوادث تلخ را فقط باید در روزنامه ها به نام دیگران بخوانیم، همانطور که به خیالمان، مصیبت تنها برای غریبه هاست و پارچه های سیاه فقط برای دیوار همسایه!

غافل از اینکه فرشته مرگ- مهربان یا نامهربان؟- روزی در خانه ما را هم خواهد زد...

و دیروز کسی در خانه خانم نبی زاده را کوبید...

و امروز سیاه پوشیده ایم در سوگ همکار مهربانمان در سرویس شهرستان های کیهان که در میان کوچه پس کوچه های باریک و بلند روزگار، بالاخره راهش را به سوی محله مهربانی خدا پیدا کرد و درست یک روز قبل از رستگاری مولای غریبمان، دستهای «خبردار»ش را برد تا در زلال کوثر بشوید و سیراب کند.

ما نمی دانستیم، اما خدا می دانست و دستهای او، همان دستها که بی شک «خبردار» بود از اینکه روزی نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک، در میان دستهای سوگوار خبرنگاران تا منزل جدید- و ان شاءالله امن و آرام و راحتش- بدرقه می شود.

همکاران، سرشار از تحیر و تاثر، صفحه حوادث کیهان 18 شهریور را باز می کنند و چشم می دوزند به تصویر معصومی که چقدر شبیه صدایش است و من برای اولین بار است که او را می بینم، و این بار می توانست دومین بار باشد اگر یک ساعت دیر نرسیده بودم، آن روز که در بازگشت از زیارت امام مهربانیها «علیه السلام» به همراه همسرم به موسسه کیهان رفتیم، اما او درست پیش پای ما از موسسه خارج شده بود و من فقط صندلی خالی اش را دیدم...

حالاما مانده ایم و یک بغض نیمه راه و طنین صدای مهربانی که در ذهنمان دوباره و سه باره مرور می شود، اما ذره ای و تنها ذره ای بار غم ندارد.

من و همکارانم در دفتر سرپرستی کیهان خوزستان درگذشت همکار عزیزمان را تسلیت می گوییم و در این شبهای مبارک قدر برایش دعا می کنیم تا زیر بال فرشته های بارگاه حضرت مهربانی آرام بگیرد تا روز موعود...

خبرنگار کیهان در اهواز

6/20 / 88