پنج نوبت عشق
مادربزرگم چه آرام
تا آسمان تا خدا رفت
رنگین کمان ردی از اوست
با نردبان دعا رفت
¤
در دست او گشت جاری
یک رود از روشنایی
در زیر بارانی از نور
دارد چه حال و هوایی
¤
هر دانه تسبیح خود را
از شاخسار دعا چید
او یک سبد اجابت را
از باغ سبز خدا چید
¤
هر چند پیر است و پاهاش
هستند بسیار خسته
اما اسیر زمین نیست
غم بال او را نبسته
¤
پرواز را پنج نوبت
تکرار می کند هر روز
پیری و سستی و غم را
انکار می کند هر روز
- آمل