آرشیو سه‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۱، شماره ۱۵۵۱
تئاتر
۱۲

یادداشتی بر نمایش‎«ایستاده ها سر سوراخ سوپ خوری»

زبان، هجو پاره های دنیاست

امیراحمد قزوینی

تعریف جهان پیرامون و پیچیدگی هایش به گفته «ویتگنشتاین» کاری عبث و بی فرجام است. ما در دنیای بی علت و معلول زندگی می کنیم و تنها تفکر راهبردی فرجام خواهی است، پس زبان بی فرجام، ناکارآمد است و دنیا را به پاره های بی معنا تقسیم می کند و به تعریف آن می پردازد. «ایستاده ها سر سوراخ سوپ خوری» اجرایی است که از عنوان آن می توان فهمید که به موضوع زبان و مفاهیم متبادر کننده آن می پردازد. بازخوانی کارگردان از متن، انسان های از هم گسیخته ای را نشان می دهد که هر کدام با دیالکتیک درونی و بیرونی به بی زمانی و بی مکانی دنیای اثر دامن می زنند و هیچ راهی برای وجود علت و معلول و فرجام خواهی باقی نمی گذارند. استفاده از عدسی بزرگ در یکی از صحنه ها به بازنمایی هجوگونه آدم ها کمک می کند و فکر درخشان «علی ثقفی» را در خوانشی انعکاسی نمایان می کند. تکرار توهم های پیرمردی که در ارتفاع ایستاده و تصمیم نابودی جهان را دارد، تمهید دیگری در به چالش کشیدن زبان است ؛ پیرمردی که با بادبادک بازی می کند و مدام به باد کردن لاستیک دوچرخه مشغول است. زمان پریشی و زبان پریشی نقطه اتکای اجرا و صحنه گردانی است و بازیگران دینامیسم خود را تا حد امکان به این وجه از دنیای اثر نزدیک کرده اند. «نوید محمدزاده» در نقش پیرمردی که در ارتفاع سخن می گوید خطوط حرکات خود را در اختیار فضا گذاشته و با مهارت از اکت های میان گفتاری و پسارفتاری استفاده می کند. او در دنیای فانتزی شخصیتی آنتی پاتیک- سنپاتیک خلق می کند که گاه به دل رحمی مخاطب می افزاید و گاه به شرارت خود، و این خود دغدغه دیگر زبان است؛ دغدغه ای به نام قضاوت. حذف طول و عرض و برپایی انگاره های صحنه ای در ارتفاع، نزدیک ترین ویژگی اجرا به مفاهیم متن است؛ از این رو که در متن طول و عرض اشخاص و ارتباطات شان به حداقل رسیده و در عوض، بعد سوم آنها تشدید شده است.