آرشیو یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱، شماره ۵۱۰۴
فرهنگ و هنر
۹
قاب

هنوز هم با گل های داوودی

چگونه می توانست با دنیای پسر کنار بیاید؛ پسری که نابینا و در آستانه ازدواج، منتظر آمدن پدر از زندان بود. اما در فیلمنامه نوشته شده بود؛ پدر نمی آید. 25 سال حبس در پرونده اش بود؛ 20 سال حبس کشید، 5 سال عفو خورد اما بازهم نیامد. وقتی در مکالمه مادر و استوار خبر مرگ پدر را شنید، خانه را با مادر و نوستالژی اش تنها گذاشت. سرانجام همسرش او را پیدا کرد. به داماد نابینا گفت؛ با مرگ پدر کنار بیا!

فیلم گل های داوودی حالا28 ساله است. آن روزها جدید و جدی بود. شاید، حالامنتقدان کنونی آن را یک درام شهری تراژیک بنامند. پروانه معصومی در آن فیلم بازی خاطره انگیزی داشت؛ نقشی که باعث شد او در همان سال 3 فیلم بازی کند. چهره اش شناخته شده بود. از راه دوم به تاتوره و سپس به آشیانه مهر رفت.

او رشته ادبیات انگلیسی خوانده بود. به همین دلیل می بایست کتاب بخواند، از متون اصلی بازیگری اوراقی را تورق کند. همین به او کمک کرد. همچون کسانی که می خواهند راهی را بروند، شب است و چراغی دارند!

احاطه این بازیگر بر مسیر به وی قدرت پیمودن داد. او دریافت که در نقش های بومی باید از جنس محل بود. ناخدا خورشید نمونه ای از این حل شدن در باورهای بومی نقش بود. حالادر بیش از 30 فیلم بازی کرده است، متفاوت و محترم. پروانه معصومی این روزها در سریال جدیدی بازی دارد. این سریال با عنوان راز پنهان ساخته فلورا سام است. این بازیگر در کنار فعالیت هنری به طور حرفه ای به کار پرورش گل مشغول است؛ گویی با گل های داوودی پیوندی ناگسستنی دارد.