آرشیو شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۱، شماره ۵۱۲۵
فرهنگ و هنر
۹
قاب

مسیر او

بین دنیای خودش و آن کاغذ A4 فاصله می دید؛ نه فاصله ای که از یک x آغاز و با یک y به پایان می رسید. فاصله ای به سپیدی همان کاغذ و معادله هایی نانوشته به ذهن او می آمدند. همین بود که پس از دیپلم ریاضی با دنیای اعداد خداحافظی کرد. صحنه او را به نام صدا می زد. صدای ده ها تماشاگر در گوشش زمزمه می شد. آنجا که به احترام بازیگران از صندلی ها برمی خیزند و لحظه های نمایش را پاس می دارند.

پس بهتر بود تئاتر بخواند، این رویای کمی نبود. شکوهی ناشناخته در نگاه و نفس های تماشاگران نهفته بود. بنابراین روزهایی مانده یا نمانده به پایان ترم یک، تصمیمی گرفت؛ تصمیمی که تمام خیابان های تهران را به تئاتر شهر می برد.

پس کار کرد، درس خواند و دنیای بازیگری را در دل تجربه های عینی کشف کرد. وقتی در «آنتیگونه» بازی کرد، هنوز 19 سال نداشت! اما مسیر زندگی اش را عوض کرد؛ ولو این که باید 3 سال بعد لیسانس تئاتر می گرفت، یا 5 سال بعد می توانست با مدرک فوق لیسانش در دانشگاه هم درس بدهد. اگر توانست درس بدهد، از تجربه هایش بود. می دانست که هنر کشف لحظه هایی است که سزاوار درک هستند.

بنابراین این کشف را ستود. صحنه تئاتر به او آموخت که همه چیز در گرو دیدن و شنیدن خوب است، همان طور که می توانست در سال های پایانی دانشجویی اش در یک نقش برآورد نشدنی به روی گیرنده های تلویزیونی بیاید. آنگونه که هم میلیون ها نفر او را در نقش مریم مقدس بشناسند و هم سپیده دم جدیدی در دنیای او باشد. شبنم قلی خانی از همین راه آمد و از همین راه می بیند، می شنود.

حالابیش از 20 فیلم، سریال و تئاتر در کارنامه کاری این بازیگر جوان دیده می شود؛ اگرچه همگان بازی و نام او را با همان نقش مریم مقدس به یاد می آورند، اما او مسیر خود را می رود. شبنم قلی خانی این روزها با فیلم «شور شیرین» تجربه ای دیگر را در کارنامه خود سپری می کند.