آرشیو دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۱، شماره ۳۴۵۹
صفحه آخر
۲۰
نکته

اشتغال آفرینی با یک پیکان سفید در میدان ونک!

بهمن هدایتی

در این گرمای چنارپزان تیر و مرداد تهران، به جای آن که پشت ترافیک دود و حرص بخورد، نگران استهلاک دنده و کلاج و لاستیک باشد یا مدام چشمش به آمپر بنزین باشد و سهمیه بنزینش را جمع و تفریق بزند، به جای آن که نگران جریمه طرح و افسر و جرثقیل باشد، یا سر نوبت مسافرکشی با مسئول خط و راننده ها دست به یقه شود، یا سر «پول خرد» و «سیاست» و «محکم بستن در ماشین» با مسافران جر و بحث کند، سر ظهر که می شود، خونسرد و مثل یک جنتلمن تمام عیار، سلانه سلانه می آید ایستگاه خطی ها، پارک می کند، پلاکارد کوچک «غذا حاضر است» را می گذارد روی سقف پیکانش، در صندوق عقب را می دهد بالاو منتظر می شود... حتی نیازی به تبلیغ و داد کشیدن هم نیست!

منتظر می شود که راننده تاکسی ها و خطی ها و مسافرکش ها بیایند و «غذا» بخرند؛ غذاهایی که عیالش با تبدیل آشپزخانه خانگی به آشپزخانه نیمه صنعتی نیمه خانگی، پخته و در ظرف یک بار مصرف کشیده. در عرض یکی دو ساعت هم غذا تمام می شود، حالافقط باید اسکناس هایش را جمع کند و برود بازار وسایل ناهار فردا را بخرد و برگردد خانه. تهران، 87 هزار مسافرکش رسمی و غیررسمی دارد؛ چند ده تا از این 80 و خرده ای هزار نفر هم هر روز از او غذا بخرند، برایش کافی است، روزی اش می رسد، بدون دردسر و دود و کلافگی! بیل گیتس گفته «کار را به تنبل ها بسپارید؛ راحت ترین و سریع ترین راه ها را پیدا می کنند». نمی دانم صاحب آن پیکان سفید که هر روز می آید در میدان ونک هم جزو تنبل ها بوده است یا نه، ولی حتما بیل گیتس استخدامش می کند!