آرشیو دوشنبه ۹ امرداد ۱۳۹۱، شماره ۳۴۷۱
صفحه آخر
۲۰
اشراق

در سوگ خدیجه کبری

محمد خامه یار

بی تردید خدیجه به ارزش خود پی برده بود که پیشنهاد ازدواج به حضرت محمد(ص) را داد و حتما می توانست به شرایط سخت زندگی آن دوران، با پسر عبدالله تن دهد.

خدیجه افتخار همسری با رسول خدا (قبل از بعثت) را از آن خود می کند و می گوید: «به سبب خویشاوندی ات با من و شرف و بزرگی و امانتداری ات در میان قوم خود و به خاطر اخلاق نیکو و راستگویی ات، مایلم با تو ازدواج کنم.»

این بیان زیبا نشان از علاقه و ارادت بانوی بزرگوار اسلام است به حضرت محمد(ص) که شخصیت او را بدرستی دریافته بود و با تمام وجود به آن ایمان داشت.

خدیجه در کنار پیامبر ماند و نخستین بانویی شد که به شرافت اسلام مشرف گردید. در سکوت و ظلمت آن روزگار، جوانه های ادب وجودش را احاطه کرده و ایثار و ازخودگذشتگی را به جایی رساند که واسطه علاقه و ارادت فراوان به رسول خدا (ص)، در میان زنان قریش یکه و تنها ماند. در لحظات تولد فاطمه زهرا(س) هیچ زنی حاضر به حضور بر بالین او نشد و خدیجه در شبی غمرنگ، در سکوت وهمناک عصر جاهلیت مهجور ماند، اما در گردباد توفان حادثه سرگردان نماند و هر لحظه از آن وقت با عزم و اراده ای پولادین، با درد و نامهربانی دوران دست و پنجه نرم کرد و این همه درد به خاطر معرفتی که در سینه داشت، سنگین نبود.

خدیجه روزهای سخت دیگری را هم تجربه کرد؛ روزهایی که آن همه ثروت و اندوخته خود را در راه اسلام و رسول خدا(ص) هزینه کرد؛ ثروتی که ثروت ثروتمندان قریش در مقابل آن ناچیز و بی ارزش بود و در آن روزهای سخت محاصره اقتصادی، دلگرمی های عاطفی و روانی او در کنار سرمایه اش، پیامبر را همراهی کرد.

سه سال از اسارت در شعب ابی طالب، رنج و غم های زیادی را بر دل حضرت خدیجه نهاد و او را به بستر بیماری کشاند. تحمل رنج ها و سختی ها کمر استقامت آن حضرت را خم کرد و عمر او را کوتاه نمود تا آن که چراغ عمر او روز دهم ماه رمضان به خاموشی گرایید و در 65 سالگی بدرود حیات گفت، غم جانکاهی که چنان بر پیامبر ناگوار بود که حضرتش را روزها خانه نشین کرد.