آرشیو شنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۱، شماره ۳۴۷۵
صفحه آخر
۲۰
شادباش

سکه کرامت به نام تو زده شد

عبدالرحیم سعیدی راد

صدای شادی گنجشک های نیمه ماه رمضان به گوش رسید؛ گل های سرخ به تبسم نشستند و دستی از غیب پرده شب را کنار زد. آنگاه تو زاده شدی.... و تو آمدی از زلال ترین سمت آسمان. از سمت شکوفاترین گل های صبر و صلح و سخاوت.... و تو آمدی ای آن که در ضمیر نامت نوشته اند: «کریم اهل بیت».

تو آمدی تا عطر نفس های بهشتی علی(ع) در جان هستی تکثیر شود. از برکت آمدنت نخل های بی رمق به بار نشستند.

ای آینه حسن الهی ای حسن!

چقدر لحظه شیرینی بود وقتی برای اولین بار پلک های نازکت را بالابردی و خود را در آغوش گرم معصوم ترین و مظلوم ترین مادر هستی دیدی.

اولین باری که صدای گریه ات در فضای خانه پیچید، اشک شوق در گوشه چشمان علی(ع) جمع شد.

دقیقه شگفتی بود وقتی رسول عشق و مهربانی، قنداقه تو را در بغل گرفت و در گوش تو اذان بندگی تلاوت کرد.

ای سید جوانان اهل بهشت!

تو در خانواده ای بزرگ شدی که به محبت و عقیده و جهاد معروف است. هر روز بزرگی را از پدر می آموختی و بالنده می شدی.

ای شجاع ترین سردار!

زبان واژه ها الکن است برای از تو نوشتن. و چه سخت است برای کسی که در شجاعت و حماسه آفرینی سرآمد است، اما برای برقراری پرچم شیعه پای صلح نامه را امضا کند. صد حیف که آب ها گل آلود بودند و ماهیان در لای جلبک ها خزیده بودند. درست مثل لحظه ای که کلمات از ذهن شاعر می گریزند؛ یاران یکی یکی تنهایت گذاشتند.

حالاای کسی که سکه کرامت و بزرگی به نام تو زده شده است

امروز با زبانی روزه، کوچه ها و خیابان هایمان به نامت آذین بسته ایم و از تو می خواهیم مهربانی ات را از ما دریغ نفرمایی.