آرشیو چهارشنبه ۸‌شهریور ۱۳۹۱، شماره ۳۴۹۵
جامعه
۱۷
سفر به آذربایجان (6)

زلزله و صحنه های همدلی

محمد خامه یار

زلزله با همه تلخی هایی که به جا گذاشته است، صحنه های زیبایی را هم دارد. روح تعاون و حس انسان دوستی که دیده می شود.

زلزله صحنه هایی دارد که هیچ وقت در شرایط عادی دیده نمی شود. حکمت هایی نیز در برخی حوادث مثل همین زلزله آذربایجان شرقی وجود دارد که عقل آدمی در برابر آن تسلیم می شود. بیان نمونه هایی از این دست خالی از لطف نیست. مثلامردی به اتفاق همسر و دو فرزند کوچکش برای کمک به زلزله زدگان به ورزقان آمده بود و پرس و جو می کرد تا نیازهای مردم را تهیه کند.

از من پرسید که مردم به چه چیزی نیاز دارند گفتم: حمام های پیش ساخته ای که آورده اند آبگرمکن ندارد. او آدرس گرفت، وانتی کرایه کرد و وقتی به روستای «شیخملو» رفتیم، او هم همراه آبگرمکن خریداری شده به روستا آمده بود. چند روز پیش هم چند نفری از خیران در یکی از ستادهای کمک رسانی مستقر شده بودند تا ببینند چه چیزی مورد نیاز زلزله زدگان است تا همان وسایل را تهیه کنند.

دیروز به روستای «میرزاعلی کندی» رفته بودم روستایی که به من گفتند در آن چهل خانواده با جمعیت 200 نفری سکونت دارند و حدود شش نفر بر اثر زلزله جان باخته اند، گفته می شد که سهام دار یکی از کارخانه های معروف مواد غذایی قرار است همه روستا را بازسازی کند. این روستا قرار است در آن سوی جاده دوباره احداث شود. دو نفر از اهالی روستا از من خواستند سوار تراکتور آنان شوم تا یکی از حکمت های خدا را نشانم دهند.

می گفتند، بر اثر زلزله زمین دچار رانش شد و کوه هم شکافته شده و بر اثر آن چشمه خشکیده روستا دوباره جریان یافته است. در روستای میرزاعلی کندی با چادری ایستگاه نقاشی و فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ایجاد شده است این ایستگاه کار قشنگی است که کودکان زیادی در آن جمع شده اند، سه نفر از آنها وقتی نگاهشان به ما می افتد از ایستگاه بیرون می آیند و از ما تقاضای کتاب داستان و نقاشی می کنند. هر سه شاگرد کلاس دوم ابتدایی و شاگردان ممتاز مدرسه هستند. از چندی نفری که در روستا در زلزله جان باخته اند فقط به نام دوستشان حسین اشاره می کنند که همبازی آنان بوده است. می گویند حسین را خیلی دوست داشتیم، با ما دوست بود.