آرشیو پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۱، شماره ۳۵۱۸
پرونده
۱۰

اثرات طلاق عاطفی

1-همسرانی که چه در مرحله بحث و جدل، دعوا و مرافعه و تنش و کشمکش باشند، چه از بحث های ناراحت کننده عبور کرده، به جایی رسیده باشند که احتمالاتمام جملات رد و بدل شده میان آنها طی یک شبانه روز به صد یا حتی ده جمله نمی رسد یا اگر می رسد هیچ حس حاکی از عطوفتی در کلامشان دیده نمی شود، دچار طلاق عاطفی شده اند. برخی پیامدهای این طلاق عبارت است از:

* افسردگی

* سرخوردگی

* ناامیدی

* احساس تنهایی

* از دست دادن پشتوانه زندگی

* بی اعتمادی به همسر

* تغییر در دوستی ها

* کاهش یا قطع روابط با دوستان، اطرافیان، خانواده خود یا همسر یا هر دو

* تغییر در نگاه اقتصادی

* تمایل به روابط فرازناشویی

* نگاه منفی به جنس مخالف

* بی اعتنایی به مشکلات اعضای خانواده یا دیگران

* قربانی کردن ذهنیت فرزندان یا دیگران برای تسویه حساب با طرف دیگر

2 فرزندان والدینی که از ازدواج خود راضی نیستند و همچنان با یکدیگر زندگی می کنند، به سبب تنش های گاه وبیگاه یا بی اعتنایی های مداوم، مستعد تغییرات ذهنی و آسیب های بسیارند. برخی از این تغییرات و آسیب ها عبارت است از:

* سردرگمی

* نگرانی از آینده

* اضطراب

* کاهش اعتماد به نفس

* ابتلابه افسردگی

* اختلال در هویت فردی، خانوادگی و اجتماعی

* خروج از حدود تعادل (کمرویی یا پررویی، نرمش یا تنش شدید و...)

* احساس حقارت

* رویکرد به شرارت برای جبران حقارت

* حس قربانی شدن به سبب نپرداختن والدین به عواطف، تربیت و نیازهای آنها

* تغییر در دوستیابی

* احساس کمبود محبت (که گاه با جستجوی آن در جنس مخالف و از سنین کم نمود اجتماعی می یابد)

* شکل گیری عقده های روانی

* خودآزاری یا دیگرآزاری

* سرکشی، نافرمانی و هنجار گریزی

* افت تحصیلی

* فرار از خانه و مدرسه

* رویکرد افراطی به مواد دخانی، الکلی، شیمیایی، روانگردانی و...

* گرایش به بزه یا ارتکاب جرم

* پرخاشگری و تمایل به انجام اعمال مخرب