آرشیو دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۱، شماره ۳۵۶۲
فرهنگ و هنر
۵
تکیه شعر

«انفجار» (برای کودکان غزه)

سینا علیمحمدی

هر صبح

با نخستین انفجار

پاهایت از خواب بیدار می شوند

آن سوتر

پدر

دست ها و پاهایش را

انفجار برده است

و دیوارها

دیگر خانه تو نیستند

دیوارها خاک شده اند

تا به آغوش بگیرند

مادرت را

*

حالاتو مانده ای و

بغضی که باید منفجر شود

دیگر هیچ فرقی نیست

میان انگشتانی که ماشه را می کشند

با دستانی که بغضت را

در قطعنامه ها وتو می کنند

*

امروز نه این خاک

و نه آن آسمان

امروز

تاریخ شرمسار توست

سرت را به آسمان بده

و بغضت را

بر این خاک ببار

فردا

زیتون زارها

از بغض های تو شکوفه می دهند