آرشیو دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۱، شماره ۳۶۱۲
پرونده
۱۰

ادبیات و مد روز

در دنیای ادبیات نیز نویسنده هایی هستند که باب روز می شوند و اندک مخاطبان باقیمانده کتاب در این روزها پیرو آنها. این را می توان براحتی از فهرست کتاب های منتشر شده از نویسندگان در نشرهای مختلف فهمید. این که از یک اثر نویسنده در یک زمان ثابت گاه تا سه ترجمه متفاوت دیده می شود، اما از دیگر آثار او خبری نیست، چراکه دوره، دوره خواندن آثار این نویسنده است.

گاهی این مدها از نویسنده ها به سبک و حوزه های محتوایی آثار چرخش پیدا می کند. به این مفهوم که در دوره ای ویترین همین معدود کتابفروشی های باقیمانده سراسر کتاب های روان شناسی چیده شده با عناوینی که هنوز که هنوز است هم آشنایند: قورباغه را قورت بده، چه کسی پنیر من را جابه جا کرد؟ مدیریت در سه دقیقه! و... گاه مجموعه داستان ها مد روزند، گاه نشرها تنها در پی انتشار رمان می روند و گاه فلسفه به شکل عجیبی میان کتابخوان های ایرانی دست به دست می شود. رفتارشناسی ایرانیان در برابر جریان های ادبی هم کار سخت و مشکلی است، چراکه اگر در سینما بتوانیم بخشی از معلول ها را کشف کنیم در این وادی (با توجه به جامعه محدودتری از مخاطبان کتاب نسبت به سینما) فهمیدن چگونگی باب روز شدن کتاب ها و دلیل چرخش مخاطبان آنها به این گونه کتاب ها چندان مشخص نیست.

بازار کتاب هم مثل خیلی از کالاهای دیگر پیرو مد است و مخاطبانش هم مصرف کنندگان این مد. در این بازار هم مثل هر بازار دیگری قواعد خاصی برای مد شدن آثار یک نویسنده وجود دارد، از شهرت جهانی او گرفته تا نوع داستان ها و شیوه روایتش که می تواند برای مخاطب ایرانی جذاب باشد.

البته برخی مترجمان و نویسندگان با واژه مد ادبی موافق نیستند و این واژه را به خاطر بار معنایی که دارد، نمی پسندند. این شرایط البته مختص ایران نیست و در همه جای جهان وجود دارد و خواندن آثار یک نویسنده به هر دلیلی گاهی در بازار ادبیات مد می شود، مثل اتفاقی که برای خالق مجموعه «هری پاتر» افتاد و آثارش آنقدر مخاطب پیدا کرد که در مدت کوتاهی جی کی رولینگ را وارد فهرست زنان ثروتمند جهان کرد.