آرشیو چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، شماره ۲۶۶۰
اندیشه
۱۰

دانشجوی دکتری علوم سیاسی

دربرابرکینز همسو با فریدمن

بابک اوجاقی

تاچر در برهه یی از تاریخ اروپا روی کار آمد که دولت های رفاهی که نتیجه بحران اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم، دچار بحران های زیادی بودند. هر چند دولت رفاه در دهه 1950 و 1960 توانست اروپا را از بحران و ویرانی بعد از جنگ نجات دهد. اما موفقیت های این نوع از دولت ها چندان دوام نیاورد. هرچند دولت های رفاهی توانستند با همکاری سوسیالست ها برخی از بحران های بعد از جنگ را حل کنند اما دور شدن از نظریه لیبرالیستی کلاسیک و محدود کردن آزادی فرد و بازار همراه با تمرکز برنامه ریزی در دست دولت ها و نیز افزایش هزینه های دولت و نیز کنترل بازار و دور نگه داشتن آن از وضعیت حقیقی و واقعی سیستم رقابتی بازار آزاد منجر به ناکارآمدی و بحران اقتصادی در دهه 1970 شد. دولت رفاه که نشات گرفته از تفکرات کینز بود همواره توسط لیبرال های کلاسیک مورد نقد جدی قرار می گرفت و بحران دولت رفاه نظریه اقتصاددانان لیبرال مدافع دولت حداقل همچون هایک و فریدمن را تایید کرد. تاچر در وضعیتی روی کار آمد که بدهی های دولت روز به روز افزایش می یافت و این در حالی بود که هزینه ها نیز رو به افزایش بود. تاچر با پیروی از نظریات فریدمن و مکتب اتریش، نظام اقتصادی بریتانیا را متحول کرد و تغییراتی اساسی در اقتصاد این کشور به نفع بازار آزاد انجام داد. دولت تاچر با افزایش مالیات های غیرمستقیم و کاهش مالیات مستقیم، خصوصی سازی وسیع صنایع مادر همچون پست، کشتیرانی، هواپیمایی، معدن و... کاهش شدید هزینه دولت و سیاست پولی ارتدکس ملهم از تفکرات فریدمن دولت را به شدت کوچک کرد و طبق نظر نولیبرال ها وظایف دولت را به ضروری ترین و اساسی ترین موارد یعنی حفظ امنیت، آزادی افراد و دفاع از کشور و حفظ ارزش پول فروکاست. تاچر با بالابردن نرخ بهره توانست تورم بالارا کنترل و ارزش پول ملی را ارتقا بخشد و با آزاد کردن بازار از چنگال برنامه ریزی متمرکز دولتی، راه را برای گسترش شرکت های چند ملیتی عظیم باز کند.