آرشیو دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۲۷۰۴
صفحه آخر
۱۶
دریچه

قدر ایرانستان تان را بدانید

ابراهیم عمران

بزرگراه مملو از جمعیت هوادار آقای حسن روحانی است که با بوق ممتد و سرخوشی زایدالوصفی پیروزی کلیددار جدید پاستور را جشن می گیرند. در این میان اما خلیل، سرایدار مجتمعی که مشغول خوردن شام به سبک موطن اصلی اش افغانستان است: توجه ام را جلب می کند. خلیل در حالی که لقمه های نان را با ته مانده املت اش در دهان فرو می برد، می گوید: خوش به حال تان که همیشه سرتان گرم است به چیزهایی که شادی کنید و گه گاهی هم در گوشه عسرت به سر برید. از واژگانی که بهره می گیرد می توان متوجه شد اهل رصد کردن امور سیاسی اجتماعی ایران و به طریق اولی افغانستان است. می گویم از چه چیزی باید اینچنین شادمان بود؟ می گوید ما در دیار و ولایت مان طی سال های متمادی جز جنگ و آوارگی شاهد مساله دیگری نبودیم که فرصت شادی برایمان میسر شود. فرصت نداشتیم به دموکراسی هر چند با تمامی کاستی هایش بیندیشیم. وقت نبود شاهد بگو مگوهای سیاسی خوب یا بد باشیم. روزنامه ها یمان هر چند این اواخر کمی فضای نقدشان باز شد: هیچ گاه تلخی توقیفی را نچشیدیم. هیچ گاه اما برایمان فرصت نشد صبر پیشه کنیم تا با صندوق رای، به آنچه می خواهیم برسیم. در یک آن دیدم آنچه شاید برایمان طی این سال ها محل مناقشه بود برای همزبان افغانی مان آرزو است! اندیشیدم باید به داشته هایمان که یادگارانی عظیم از جنبش مشروطه، از شهریور بیست، از مصدق فراموش نشدنی، از توده بزرگ مردم در سال 57، از رهبری امام خمینی(ره) در آن سال های پرالتهاب، ازسال های خاطره انگیز جنگ، از دوران پس از جنگ، دوران سازندگی، روزهای به یاد ماندنی دوم خرداد همیشه ماندنی در ذهن، و زمان هشت ساله اخیر با تمامی فراز و نشیب اش و بالاخره زمان کنونی با برپایی جشن بزرگ انتخابات است، مباهات کنیم. ذهن درگیر این واژگان شد که خلیل مشغول شستن بادیه اش بود که گفت: جوانمرد مردمانی هستند مردم این دیار! گفتم تکه کلام رضا امیرخانی را در جانستان کابلستان به کار می بری. گفت: قدر ایرانستان تان را بدانید، قدر دولتمردان باهوش تان را بدانید و قدر تصمیم گیران بزنگاه های خاص تان را. لختی درنگ کردیم و به شادی مردمی نگریستیم که شادی و شور، مدتی رخت بر بسته بود از این دیار. برای پایداری این جشن ملی با هم ریشه فرهنگی مان به زبان او دعا کردیم.