آرشیو دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۷۵۹
کتاب
۱۰

مروری بر نمایشنامه «قرمز»

از نقد هنر تا نقد زندگی

اندیشه های مدرن که با نگاه انتقادی به زندگی روزمره جای خود را باز کرد، یک نتیجه مهم داشت و آن همانندسازی نقد هنری به مثابه نقد خود زندگی بود. گویی بسیاری از اندیشه هایی که در حوزه نقد هنری و زیباشناسی هنری به کار می رفتند آنچنان از متن زندگی و فلسفه بیرون آمده بودند که می شد از رهگذر آنها، به برداشت تازه و احتمالاساده ای از وضعیت زندگی آدمی رسید. در این میان متون بسیاری هم بر همین اساس نوشته شده، متونی که در قالب داستان، نمایشنامه، زندگینامه، نقد اجتماعی و... سعی داشته اند با محوریت قراردادن نظریات مدرنیسم در حوزه هنر، زندگی روزمره آدمیان را بکاوند تا همان عقلانیت/ شیدایی حاضر در هنر نو، به زندگی مردم – که به نوعی مخاطب این آثار نیز هستند - وارد شود. شاید معروف ترین تلاش در این زمینه، همان نمایشنامه «هنر» باشد که یاسمینا رضا سال ها پیش آن را برای تاثیرگذاری بر جامعه ای نوشت که بی آنکه هنر مدرن را شناخته باشد داعیه دار حق طلبی آن بود. نمایشنامه قرمز ادامه ای متفاوت بر همین مسلک و مرام است. قرمز روایتگر جدال دو هنرمند نقاش در مقام استاد و شاگرد است. نقاش استاد که از دلباختگان امپرسیونیسم انتزاعی است رودرروی شاگردی قرار می گیرد که دل در گرو پاپ آرت دارد و دنیای ذهنی اش به سادگی و صداقت همان رنگ های بی معنا و فرح بخش است. جدال کلامی استاد و دستیار که از اولین صحنه نمایش آغاز می شود، بیش از آنکه بر سر هنر باشد، با مصداق هنر است و درباره ذات زندگی. آن دو به هم می غرند، با هم چانه می زنند اما در نهایت این چالش به خودکشی یکی می انجامد و ادامه حیات دیگری. گویی نقد آنچه که ما به عنوان زندگی می شناسیم، آنقدر مهم است که اشتباه به نظر آمدن شیوه زندگی، می تواند به چنین فاجعه ای ختم شود. صحنه آخر اما نمایی از یک تابلو قرمز است، قرمزی که خون شخصیت حذف شده را در ذهن متبادر می کند.