اشک امروز، اشک شوق
چهار سال پیش با چشمان اشک بار، گاه در خیابان، گاه در خلوت خانه، با ناباوری مسایل را دنبال می کردم، بعد یاس، صبر و سکوت به مدت سه سال و 360و یکی، دو روز تا فهمیدیم که می توان بود و باید در حد وسع کاری کرد. امروز ناباوری و چشمان اشک بار هنوز هستند، ولی اشک، اشک شوق است و ناباوری از بزرگی مردممان. آنها که رای دادند و کسانی که با سکوتشان حرفشان را زدند همه به یک اندازه در این روز نقش دارند و یک پیام مشخص را فرستادند. این روز متفاوت و پرامید، حاصل ازخودگذشتگی، صبر و پافشاری بسیاری است. همیشه. با امید به اینکه سه سال و 360و یکی، دو روز آینده پر از شوق و امید باقی بماند تا کمکی شود به اینکه ایرانمان متعلق به همه باشد. انسان با کار و امید زنده است. کار خواهیم کرد و امید خواهیم داشت که متاسفانه هنوز اول کار است. مبارک همه مان باشد.