آرشیو چهارشنبه ۱۶ امرداد ۱۳۹۲، شماره ۵۴۳۱
ریتم کلمه
۱۶
یادداشت روز

تاملی در ارزش های آوازی شعر درموسیقی ایرانی بخش نخست

مینا عبدی

به یقین همه ما تا کنون کتاب های شعر شاعران کلاسیک ایران را تورق کرده ایم و نگاهی به ابیات سهل و ممتنع ادیبان بزرگی چون خیام و حافظ و سعدی و فردوسی انداخته ایم.

غلط خوانی اشعار از نظر تاکید و مکث بارها و بارها برای همه پیش آمده و بعضا به راحتی از کنار آن گذر کرده ایم و شاید هرگز به این موضوع نیندیشیده ایم که غلط خوانی اشعار، ناشی از عدم رعایت حدود و ثغور موسیقایی آن هاست.

شاید کمتر به این نکته توجه کرده باشیم که از میان قطعات آوازی در موسیقی سنتی آن هایی را می پسندیم که تاکیدات درست و قابل فهم تری دارند و گوشه موسیقایی شان با حساسیت بیشتری نسبت به وزن کلام شاعر انتخاب شده است، اما به واقع این اصل تا چه حد در موسیقی سنتی ایران و لحن های آوازی رعایت می شود؟

تاملی در آن چه تا کنون شنیده ایم نشان می دهد که این اصل انکار ناپذیر با وجود تمام حساسیت ها، گاه نادیده انگاشته شده؛ در حالی که شناخت شعر رکن ساخت موسیقی است.

گذری بر تعامل آواز و مخاطب نشانگر آن است که اشعار فارسی به خوبی قادرند با روح شنوندگان خود ارتباط برقرار کنند و از دریچه کلام خنیاگران معانی بلند خویش را به آن ها منتقل کند.

البته در این بین نقش عمیق موسیقی در ارتباط مخاطب با نغمه های آوازی انکارناشدنی است. شاهد این مدعا بهره شعر فارسی از موسیقی است.

اگر به شعر فارسی با دقت بیشتری بنگریم در خواهیم یافت که اشعار فارسی برگرفته از ریتم های موسیقایی اند و توجه به ریتم آن ها در انتخاب دستگاه بسیار حائزاهمیت است.

در حقیقت باید توجه داشت که سکون، مکث، آواز کلام، تاکید، تشدید و ده ها اصل دیگر است که شعر را حائز ارزش می کند و سبب می شود فحوای کلام شاعر در ذهن مخاطبش جای گیرد، باید در آواز مد نظر قرار گیرد.

رعایت این اصول و قواعد ظریف کمک می کند تا شعر در جان مخاطب اثر کند و فهم آن حتی با وجود کلمات دشوار ممکن شود.

از سوی دیگر لحن قرائت یک شعر باید احساس نهفته در آن را آشکار کند و در واقع نمی توان به صرف درست خواندن آواها و رعایت سکون ها و تاکیدها شعر را به درستی ادا کرد.