حتما می دانید که مترو چیست. همان قطاری که زیرزمین حرکت می کند و آدم ها سوارش می شوند تا از جایی به جای دیگر بروند. همه ما این را می دانیم. بعضی ها فکر می کنند افسانه ها فقط مربوط به چیزهای قدیمی است. اما در واقع این طور نیست. درباره هر چیزی، افسانه یی وجود دارد. فکر کنید الان شب است. یک شب زمستانی و ما کنار یک آتش گرم نشسته ایم. حالامن می خواهم برای شما افسانه مترو را تعریف کنم.

روز آفتابی قشنگی بود. اما بوی دود و صدای بوق ماشین ها و داد و بیداد آدم ها، زیبایی روز را خراب می کرد. آن قدر که سر ساعت 8 صبح، قیافه شهر، خسته و عصبانی بود و همه در آرزوی تمام شدن آفتاب و رسیدن شب بودند تا زود