آرشیو یکشنبه ۲۳‌شهریور ۱۳۹۳، شماره ۳۰۵۸
ادب و هنر
۷

آقای کارگردان، شاعر می شود

در سال های اخیر، ورود به ویژه سینماگران به عرصه ادبیات، خواه داستان نویسی و خواه شاعری، امری متداول و عادی شده است. در گذشته شاید چنین نبود، تعداد سینماگرانی که در این عرصه قلم می زدند، کمتر بودند و قابل شناسایی، اما امروز طور دیگری شده است و هر لحظه باید منتظر انتشار مجموعه داستان یا شعری از سوی یکی از اهالی سینما باشیم. آسیب شناسی و بررسی تهدیدها و فرصت های این مساله مجالی مفصل تر می طلبد، اما در وهله اول گفتنی است که ادبیات ملک شخصی هیچ کس یا گروهی نیست و می توان از رشته یی دیگر به آن ورود کرد، به شرط آنکه کار درست انجام شود و این درستی به مرور زمان توسط منتقدان و مخاطبان تایید یا رد خواهد شد. اما به تازگی و توسط انتشارات «نگاه»، مجموعه شعر «برف و شیروانی داغ» گزیده یی از سروده های «محمدهادی کریمی» کارگردان و فیلمنامه نویس جوان و به نام سینمای ایران منتشر شده است. کریمی در این دفتر 60 قطعه شعر آزاد را گرد هم آورده، شعرهایی که برخی از آنها پیش از این در فیلمنامه های او به کار رفته بودند. از جمله برخی شعرهایی که متعلق به فیلم سینمایی «برف روی شیروانی داغ» هستند. به علت رابطه تنگاتنگی که کریمی با سینما دارد، اغلب شعرهای او وجوهی تصویری دارند. خاطره، صبر و رویا از عمده مضامین شعرهای این مجموعه اند. شعری از این کتاب را با هم می خوانیم: «شب کور، دید لبخندت را/ وقتی، زنده به گورت می کرد/ جلاد، فرو ماند از این لبخند/ وقتی که به چاه سرنگونت می کرد/ خفاش، می خواست تو را تعذیب کند/ با خشم و قیاس/ فرمان بنوشت: / حربا، باید به «روز» تبعید شود/ خفاش نداشت/ که آفتاب پرست/ در «روز» به وصل می رسد/ بیزار است/ ز شب/ دژخیم، به چاه سرنگونت کرد/ از چاه، تو سربلند، بر ماه شدی». این مجموعه شعر با قیمت 5000 تومان و تیراژ 1000 نسخه توسط نشر «نگاه» منتشر و راهی کتابفروشی ها شده است.