آرشیو پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳، شماره ۲۰۹۰۹
اخبار کشور
۳

از داغ حسین(ع) اشک نم نم داریم در خانه سینه تا ابد غم داریم

منبع: SEPIDEH@Kayhannews.ir

رفیق حادثه ها

رفیق حادثه های به رنگ تقدیری

اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری

در این رسانه دنیا میان برفک ها

نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری

رسیده سن حضورت به سن نوح اما

شمار مردم کشتی نکرده تغییری

هزار جمعه بی تو گذشته از عمرم

هزار سال پیاپی دچار تاخیری

شبیه کودک زاری شدم که در بازار...

تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری

کاظم بهمنی

زخم روضه هایت

چه می شود که شبی بشنوم صدایت را

به درد، گریه کنم زخم روضه هایت را

بگو کجا زده ای خیمه در کدامین دشت

به این دو چشم که طی کرده رد پایت را

زمان بدون تو امشب چه سرد می گذرد

بیا که گرم کنی مجلس عزایت را

جسارت است ولی می شود همین شب سرد

کشی به روی سرم لحظه ای عبایت را

گمان کنم که صدایت گرفته چون زینب

میان بغض صدا می زنی خدایت را

حسن لطفی

یا ایها العزیز

برگرد ای توسل شب زنده دارها

پایان بده به گریه چشم انتظارها

از یک خروش ناله عشاق کوی تو

حاجت روا شوند هزاران هزارها

یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن

دل بسته این پیاده به لطف سوارها

از درد بی حساب فقط داد میزنم

آیا نمی رسند به تو این هوارها

ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن

خیری ندیده ایم از این اختیارها

باید برای دیدن تو «مهزیار» شد

یعنی گذشتن از همگان «محض یار» ها

دیگر برای تو صدقه رد نمی کنم

بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها

یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود

اما مسیر تو به من افتاد بارها

شب ها بدون آمدنت صبح می شوند

برگرد ای توسل شب زنده دارها

این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند

یا ایها العزیز تمام ندارها

علی اکبر لطیفیان

جاده مه آلود

بسیار گله داری و تردید ندارم

افتاده ام از چشم تو تمجید ندارم

چشمان سیاهم که سیاهی رود انگار

بی جلوه چشمان تو خورشید ندارم

تنها تو مگر راه نشانم بدهی باز

این جاده مه آلود شد و دید ندارم

تنها تو مگر خوب مرا بار بیاری

از خود عمل مورد تایید ندارم

باید که فقط دل به عنایات خدا بست

در امر فرج جز به این امید ندارم

لبخند زدن تلخ زمانی که نباشی

بی لطف ظهورت چه کنم؟ عید ندارم

من درخور نوکر شدنت نیستم اما

هرقدر بدم حکم به تبعید ندارم

توحید شالچیان