آرشیو پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۳، شماره ۵۸۲۴
گزارش
۹
برش

مرگ خاموش در اعماق جنگل

اتو؛ جنگل زیبایی در شمال. وقتی این عکس ها را می گرفتم، صدای اره موتوری جنگل را برداشته بود. درختان کاج از ارتفاع حدود یک متری بریده شده، بعد از ریشه بیرون کشیده و روی زمین خوابانده شده بودند. در سرتاسر مسیری که به اعماق جنگل رفتم، چنین وضعی دیده می شد و صدای اره موتوری قطع نمی شد. برگشتم ابتدای جاده، ایستگاه بازرسی و مراقبت محصولات جنگلی. مامور را صدا زدم و این دیالوگ بین مان:

- این درختان کاج که بریده شده و از ریشه درآمده و روی زمین خوابانده شده کار کیست؟

- اینها را برف انداخته

- پس چرا بقیه را برف نینداخته؟

- کاج اصلا درخت خوبی نیست، ضعیف است.

- اما با اره بریده شده، همین الآن هم در داخل جنگل صدای اره موتوری شنیده می شود. بعد از پیچ اول جاده، دست چپ دو نفر هستند که دارند درخت قطع می کنند.

- نه اشتباه می کنید.

- جواب تان مبهم است. دلم می خواست بگویید خود جنگل بانی به دلایل علمی این کار را می کند و به جایش درخت هم می کارد.

- بعضی وقت ها قاچاقچیان هم از این کارها می کنند.

- قاچاقچی؟ پس شما چکاره اید؟ مگر نگهبان جنگل نیستید؟

- ببینم شما چکاره ای؟ به کجا وصلی؟

- من یک مسافرم. رفته بودم گردش تو جنگل، می شه خواهش کنم شما کنار این تابلوی جنگل بانی بایستید و من عکس بگیرم؟

- نه مثل اینکه شما یک کاره ای هستید. این سوالات را برای چه پرسیدید؟ برای کجا عکس می گیرید؟

- برای خودم. کاره ای نیستم.

- بفرمایید، اینجا نایستید...