آرشیو پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳، شماره ۳۱۶۸
ورزشی
۱۳

دو کتاب «جادوگر شهر اوز» و «آرتور شاه»

خواندنی های کودکی یک مترجم

کاوه میرعباسی

گردبادی خانه دخترکی را بلند کرده و در سرزمین شرقی ها روی خانه جادوگری ستمگر می اندازد.

این تصویر آشنای خیلی ها از داستان «جادوگر شهر اوز» است. من این کتاب را وقتی بچه بودم خواندم. کتابی که برایم خیلی خاطره دارد. هشت ساله بودم که این کتاب را با پدرم از یک کتابفروشی خریدم. البته اسم کتاب «جادوگر شهر زمرد» ترجمه ابوالقاسم حالت است که این سال ها آن را به نام جادوگر شهر اوز می شناسیم.

در سال 1890، فرانک باوم با همکاری تصویرگری به نام دنسلو، جادوگر شگفت انگیز شهر اوز را منتشر کرد که نام این دو را بر سر زبان ها انداخت و پس از آن داستان های دیگری در سرزمین اوز نوشت که همگی موفقیت آمیز بودند.

کتابی که من خواندم تصاویر رنگی داشت. اگر اشتباه نکنم تابستان 42 آن را خواندم. همان موقع در میان کتاب هایی که آن زمان چاپ می شد کتاب نفیسی به حساب می آمد. از سوی دیگر نسبت به کتاب هایی که برای کودکان چاپ می شد کتاب حجیمی بود. در واقع این اثر نخستین جلد از مجموعه ای است که فرانک باوم نوشت. هنوز هم لذت خواندن کتاب همراه من است یکی از پرکشش ترین داستان هایی بود که در زندگی ام خوانده ام.

می توانم بگویم کتاب هایی که برایم خیلی خاطره داشتند به دوران قدیم برمی گردد. یکی دیگر از آنها کتابی از مجموعه «گردونه تاریخ» بود که اسمش «آرتور شاه و بهادران میزگرد» بود. این کتاب را نویسنده ای به نام «می بل ل رابینسون» نوشته بود و تا جایی که یادم می آید خانم مهین خلیلی آن را ترجمه کرده بود. ناشرش هم امیرکبیر بود.

این کتاب را هم از انتشارات فرانکلین خریدیم. پدرم به تاریخ علاقه داشت، به همین دلیل کتاب های این مجموعه را برایم می خرید. البته مجموعه بسیار ناهمگون بود، بعضی هایش راحت بودند و بعضی دیگر خشک بودند. این کتاب اتفاقا زبان راحتی برای خواندن داشت. از سوی دیگر این کتاب اصلاتاریخی نبود اشتباه در این مجموعه گنجانده شده بود. «افسانه آرتور شاه» حماسه ای پرکشش است. هنوز هم از هرچه به نام آرتور شاه درمی آید لذت می برم: ولی نخستین بار آشنایی من با «آرتور شاه» و «شمشیر در سنگ» با این کتا ب ها بود که به اشتباه در گردونه تاریخ چاپ شد.