آرشیو سه‌شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۵۸۸۱
صفحه آخر
۲۴
روزنه -8

اتفاقی عجیب

احمد مسجدجامعی

در شماره قبل بخش هفتم روایت دیدار با آقای نوری و خانم مفتونی منتشر شد، در این شماره به ادامه این روایت می پردازم.

بعد از این صحبت ها باز هم از خانم مفتونی خواستم بیشتر از زندگی شان برای ما تعریف کند. خانم مفتونی گفتند بعد از ازدواج مان، من درسم را در دانشگاه صنعتی شریف رها کرده و به همراه ایشان راهی محل سکونت آقای نوری در تربت جام شدیم. آنها مدت هفت سال در آنجا بودند. در آن سال ها دو فرزندشان یعنی ابوالفضل و محمود به دنیا آمدند و همچنین دو برادر آقای نوری هم در جبهه ها به شهادت رسیدند. البته آنها در آنجا هم، در کنار سایر امور، به کارهای هنری می پرداختند. خانم مفتونی در همان سال ها نمایشنامه ای را تحت عنوان مار زنگی نوشتند که آقای نوری آن را به صحنه بردند. این نمایشنامه در همان زمان در جشنواره 17 شهریور اثر برگزیده شد. همچنین آنها در تولید برنامه های رادیویی و تلویزیونی، کارهای مختلفی را در آنجا انجام می دادند. آقای نوری علاوه بر همه این کارها، کارگردانی هم می کرد. بعدها به مشهد رفتند و هفت سال هم در آنجا بودند. در این مدت خانم مفتونی سطح یک و دو حوزه را در مدرسه نزدیک خانه شان، جامع الرضویه، به پایان بردند. این مدرسه فقط تا همین سطح، امکان ادامه تحصیل می داد. آن طور که خانم مفتونی گفتند استاد ایشان در آنجا حاج علی آقای سائلی، موسس همین حوزه، بودند که در حال حاضر عضو هیات علمی جامعه المصطفی(ص) و ساکن قم هستند. خانم مفتونی که متولد 1344 هستند در ادامه توضیح دادند که در کنکور سراسری سال 78 در دانشگاه تهران در رشته فلسفه قبول شدند. این ایام مصادف شد با زمانی که آقای نوری در مشهد دچار مشکلات تنفسی شده بود و چون ایشان هر وقت به تهران می آمدند حالشان خوب می شد، بنابراین به تهران آمدند و عجیب آنکه آب و هوای دودآلود در کنار سایر ویژگی ها و امکانات تهران به ایشان ساخت و در این شهر ماندگار شدند.

ادامه دارد...