آرشیو سه‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴، شماره ۳۲۲۵
صفحه آخر
۱۶
نگاه آخر

مردی برای بزم و نه برای رزم

دکتر میرجلال الدین کزازی

خلاقیت: ویژگی بزرگ و شایسته مردی است که از بزرگ ترین شاعران پارسی زبان ایران است. سعدی با همین خلاقیت، تبدیل به یکی از چهره های درخشان، بی مانند و بزرگ فرهنگ، زبان و هنر ایران شده است. بزرگ مردی که از پایه گذاران اصلی فرهنگ این سرزمین است و تصور غیبت او، تصوری اشتباه و نادرست است. در غیبت سعدی، فرهنگ ایرانی به این شکوه، شگرفی و درخشش نمی رسید. سعدی شاعری است برای همه جهان. درک عمیق او از جهان پیرامون با همان خلاقیت شگرف، آنچنان درست به یکدیگر گره خورده و درهم آمیخته تا فرهنگ و هنر این سرزمین، معمار بزرگ و کاربلدی داشته باشد: معماری که تنها و تنها در یکی از پهنه های زبان و ادب پارسی استاد نیست و به همان اندازه که می تواند در نثر شاهکار بیافریند، در نثر و غزل هم پهلوانی است بی رقیب. شور انگیز ترین و دل انگیز ترین سرود ه های ادب و فرهنگ ایرانی با نام سعدی، قرن ها و قرن هاست که خوانده می شود و همچنان در میان نسل جوان این روزها که شاید دورترین نسل از زبان او باشند، تحسین می شود. فراجهانی زبان سعدی، در همین ستایش مردمان از روزهای دور تا همین روزها، آشکار و تحسین برانگیز است. نثر سعدی شیوه ای به سامان دارد. هرکس داستانی کوتاه، حکایتی از گلستان را بخواند از خنیا و آهنگ نهفته در آنها به شور می آید و به شگفت می رسد. او مرد بزم است: شاعری بزرگ که جهان را خوش آهنگ و پرشور می کند. مردی که حتی وقتی می خواهد شبیه فردوسی «رزم نامه» بنویسد، همان طور که خود می گوید: «مرد بزمم و سرجنگ با کسی ندارم»، از شاهکارهای همیشگی دور می شود. جهان بینی او آنقدر آگاهانه و داناست که می داند، وقتی تن به بزم و شور جهان سپرده، از رزم آنچنان که باید و شاید سهمی ندارد و صلح و آشتی، جان کلامش می شود.