آرشیو پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، شماره ۳۲۷۱
صفحه آخر
۱۶
نگاه آخر

گفتا مگوی با کس تا وقت آن بر آید

درباره نوبل اسلامی ادبیات

عبدالجبار کاکایی

شخصا با داخل کردن امر دینداری به مناقشات پردردسر موافق نیستم. اغلب آثار بزرگ جهان در حوزه داستان و شعر، تم انسانی و جهانشمولی دارد. اسلام هم در جهت تحکیم پایه های اخلاق انسانی حرکت می کند و لزومی ندارد اردوگاه ویژه ای در جهان درست کنیم و بوق و پرچم و قلعه و امیر برایش تعریف کنیم. ادبیات زبان حال ملت هاست، نه قال. همه ما شاهکارهای بزرگ ادبی جهان را بی دخالت جوایزی مثل نوبل و اسکار می شناسیم. بسیار آدم های بزرگ را می شناسیم که بدون جایزه نوبل در دل ها جا گرفتند: کافکا، پروست، تولستوی، امیل زولا، جمیز جویس، بورخس، ویرجینیا ولف، برشت و ده ها نویسنده دیگر. گاهی البته می شنویم یا می بینیم که نویسنده خوبی مورد بی مهری قرار می گیرد، این طبیعت جایزه دادن است. اما حرف اصلی و مقصود من این است که امر دینداری بالاتر از این است که تبدیل به حربه ای برای تبعیض بین اندیشه های انسانی قرار بگیرد. اگر جایزه نوبل عیب دارد، علتش تجربه اومانیستی و انسان گرایانه قضاوت ادبی در غرب است. ما با تجربه دینی در واقع جهت خاص دیگری به این جایزه می دهیم و به نظرم هرچه به نگاه همه گیرتر و جهانشمول تر در ادبیات نزدیک شویم، بهتر است چون ادبیات رسانه است. ما در هنر از ابزار های رسانه ای قوی تری بهره می بریم تا بلکه بتوانیم با جهان دیالوگ داشته باشیم. مثلامی گوییم هنرهای تجسمی یا نمایشی قابلیت بهتری برای ایجاد ارتباط با جهان دارد. پس بهتر است به سمت این قابلیت ها کوچ کنیم. همه ساکن یک کشتی بزرگ هستیم که سازگاری و مدارا و گفت وگو و نزدیک شدن به زبان واحد می تواند راه نجات ما باشد، اگر هر کسی به هر سمتی که خواست بادبانش را بچرخاند این کشتی در گرداب ها خواهد افتاد. اما در مورد آمادگی ایران باز هم من با تردید به این موضوع نگاه می کنم بر فرض اینکه بپذیریم این جایزه قابلیت جهانی شدن را دارد، آیا ما جایزه ای در سطح ملی تاکنون تعریف کردیم که دنبال بانی شدن در طرح جایزه ای جهانی باشیم. شعار پیشقراولی در جهان اسلام آرمانی است، اما واقع گرایانه نیست اغلب کشورهای اسلامی با ما زاویه دارند. به نظرم حتی اگر خوشبینانه به محقق شدن جایزه فکر کنیم باز هم الان زمان مناسبی برای آن نیست به قول حافظ: گفتا مگوی با کس تا وقت آن برآید.