آرشیو چهارشنبه ۷ امرداد ۱۳۹۴، شماره ۵۹۸۸
زندگی
۱۳
روانپزشکی در ادبیات

هذیان بزرگ منشی

دکتر فربد فدایی (روانپزشک – مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)

یکی از متون ارزشمند ادبیات فارسی که در قرن دهم هجری تالیف شده است کتاب لطایف الطوایف است.

در یکی از حکایات این کتاب از فردی سخن به میان آمده است که بر حسب معیارهای امروز روانپزشکی دچار روانپریشی بوده و هذیان بزرگمنشی داشته است. گفت و گوی او با خلیفه و وزیر او جالب است و در عین حال در انتهای حکایت معلوم می شود که در آن زمان نیز در ممالک اسلامی معلوم بوده است که این گونه افراد بیمارند و نیاز به درمان روانپزشکی دارند کمااینکه سرانجام نیز این بیمار روانپریش با ملاطفت به بیمارستان (دارالشفاء) فرستاده می شود. متن خلاصه شده حکایت را به شرح زیر تقدیم می کنم:فردی پیش «معتصم» آمد که دعوی نبوت داشت و معجزه خود را زنده کردن مردگان ذکر می کرد! معتصم گفت اگر این معجزه را انجام دهی به تو می گروم. آن فرد شمشیر تیز خواست و گفت که: «ای خلیفه در پیش تو گردن وزیر تو بزنم و فی الحال زنده سازم.» وزیر که در معرض مرگ قرار گرفته بود پاسخ می دهد که «من از او هیچ معجز نمی طلبم و گواه باش که من به او ایمان آوردم!»پایان حکایت آنکه: «معتصم بخندید و وزیر را خلعت داد و مدعی را به دارالشفاء فرستاد.»