آرشیو یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، شماره ۲۵۶۶
روزنامه
۲۰
همین حوالی

به یاد بهمن بیگی، بنیان گذار آموزش عشایر

قدر بدانیم

جهانگیر ایزدپناه

بگوییم و به یاد بیاوریم بلکه در آینده غفلت کمتری صورت پذیرد. زنده یاد بهمن بیگی را همه می شناسیم؛ اسطوره ای بدون نیاز به توصیف، کسی که نور علم را از کوره راه ها به سیاه چادرهای عشایر رساند و بشارت دهنده علم، آگاهی، ترقی و عقلانیت بود. با نگاهی به کتابش «بخارای من ایل من» بدون اغراق می توان گفت اگر از همان ابتدا بر نویسندگی تمرکز می کرد و مسئولیت آموزش عشایر را برعهده نداشت یکی از نویسندگان ماندگار می شد. توصیفات و صحنه آرایی و مقدمه چینی و بیان زیبا برای شخصیت های داستان هایش حیرت انگیزند. در مورد شخصیت و اقدامات بهمن بیگی صاحب نظران گفته اند و خواهند گفت. اما این حقیر می خواهم از غفلت ها و ندانم کاری ها و تندروی ها بگویم. وقتی در خاطرات می خوانیم و می شنویم که در آن سال ها به جای گرامیداشت و به کارگیری این شخصیت فداکار در عرصه علم مورد بی مهری واقع شد تاسف آور است. آیا افسوس نخواهید خورد؟

عجیب تر آنکه سال های سال تا هنگام مرگش در انزوا و فراموشی بود. نه قدردانی، نه برگزاری همایش و گردهمایی برای ارج نهادن به فعالیت ها و فداکاری هایش. (البته مردم و شاگردانش هیچ وقت وی را فراموش نکردند و نخواهند کرد). صد افسوس و دریغ! مسئولان امر هنگام مرگش به فکر قدردانی و برگزاری تشییع جنازه رسمی می افتند که بحق خانواده اش هم نوش داروی بعد از مرگ سهراب می دانند. خاکسپاری زنده یاد بهمن بیگی هم با حضور شایسته دوستدارانش به سر آمد. ولی تجربه و زندگی و استقبال مردم از خادمان و قهرمانانشان به ما می آموزد و می تواند آویزه گوش مسئولان امر باشد که در این مملکت و این سرزمین کهن و باستانی بسی بهمن بیگی های زنده و ارج نهاده نشده وجود دارند که نشاید در مورد آنها باز هم غفلت صورت گیرد. نوش داروی بعد از مرگ سهراب به چه کار آید؟