من میدون هستم، میدون دوم، عاشق سوفیا. بابای سوفیا اما عاشق من نیست. دیروز هم که رفتم خواستگاری، بابای سوفیا گفت: پسر تو بلدی مخابرات بزنی؟

گفتم: شما می خواهی من مخ ها برات بزنم؟ یا سوفیا می خواهد؟

بابای سوفیا گفت: مخ ها برات بزنم یعنی چی؟ می گویم تو بلدی مخابرات بزنی یا نه؟

گفتم: مخابرات؟ منظورتان وزارتخانه است؟ یعنی الان می گویید من شرکت مخابرات بزنم؟

بابای سوفیا گفت: بله. پول توی مخابرات است. تو فردا یک مخابرات بزن. دیروز خبرگزاری فارس گزارش داده «عضو هیات مدیره مخابرات ایران گفت: از محل مصوبه جدید واگذاری امکانات مخابراتی و پیشنهاد افزایش هزینه ثبت نام تلفن ثابت به 250 هزار تومان و افزایش آبونمان درمجموع 700 میلیاردتومان افزایش درآمد سالانه برای مخابرات پیش بینی می شود».

گفتم: اوووف. 700 میلیارد؟

بابای سوفیا گفت: اینکه چیزی نیست. همان اول یک جوری سیم کارت موبایل را به مردم فروختند که انگار پیش فروش سفر به مریخ بود. مردم می رفتند وام می گرفتند و وقتی حقوق 200 هزارتومان بود، مردم یک میلیون پول سیم کارت می دادند. 10 سال بعد وقتی همه چی توی مملکت گران شد، تنها چیزی که ارزان شد، سیم کارت بود که مردم جشن ملی گرفتند و پدر مخابرات را تشکر کردند.

گفتم: من اجازه می خواهم از آقای غرضی، وزیر خیلی قدیمی مخابرات، یادی کنم و به احترام بمب همه کس کش او به احترام عملکردش در مخابرات به او تندیس همه کس سیم کارت اهدا کنم.

بابای سوفیا گفت: اینکه چیزی نیست. همین الان شما یک خط موبایل را به قیمت سکه طلامی خری بعد هرچی توی دنیا روی سیم کارت مجانی است اینجا دوباره بابتش پول می دهی.

گفتم: عجب. به نظرم شرکت لبنیات را باید بدهیم به مسئولان مخابرات چون اینها خوب بلدند از آب کره بگیرند.

بابای سوفیا گفت: جای این حرف ها جای اینکه بروی برای خودت شرکت مخابرات بزنی و از مردم پول بکشی بیرون، هی صبح تا شب به من اس ام اس بده و اس ام اسی 20 تومن مخابرات را تپل تر کن. بعد دلت هم خوش باشد که با سوفیا از ساعت 12 تا صبح مجانی با تلفن ورور می کنی. بعد می خواهی زن هم بگیری؟ تو الان باید فعلاهمزن بگیری چون خوب بلدی هم بزنی.

نتیجه گیری

بهترین راه پولدارکردن مردم بی پول و ناامید، گرفتن پول آنها و امیدوارکردن آنهاست.