آرشیو دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵، شماره ۳۵۳۳
صفحه آخر
۱۶
تاریکخانه

صادرات بنجل کرتاهه

شهرام شهیدی

مهاراجه شاد و خندان پرید توی تاریکخانه. با صدای بلند و بشکن زنان می خواند: ایچیکیدانا، ایچیکیدانا، ماها تو ماهه...

خانم باجی چشم غره رفت و گفت: منشوری بازی در تاریکخانه ممنوع. کم مونده از فردا شلوار باب اسفنجی هم بپوشی.

عمو حسام گفت: خانم باجی بگذار بخواند. ذوق بچه را کور نکن. حالایک نفر هم زانوی غم بغل نگرفته و چمبرک نزده شما نگذار.

خانم باجی گفت: وا؟ چرا زانوی غم بغل کنیم؟ چه حرفا؟ این از همان حرف های برجام 2 و 3 است ها.

مهاراجه خواندنش را قطع کرد و گفت: اولالا. برجام تو و تری نهی نهی. مای پرزیدنت مودی در ایران کرتاهه. ایچیکیدانا.

موسیو شیطان سرش را از روی میز برداشت و گفت: مهاراجه جان حالاچی گیر شما میاد اینقدر شنگولی؟

مهاراجه لبخندی زد و گفت: کار در هند فراوان شدن کرتاهه. بنجل سازی رونق گرفتن کرتاهه. صادرات به ایران افزایش کرتاهه.

موسیو شیطان گفت: لابد شما چین شدن کرتاهه؟ نمی دانم چرا هرکی وارد کشور می شود می خواهد جای چین را بگیرد و بنجل هایش را به ما قالب کند.

خانم باجی گفت: چون این از اهداف برجام 2 و 3 است.

موسیو شیطان گفت: شما هم حالاهی بگو. سایت های آن طرفی را زیاد می خوانیدها؟ خوانندگان «اعتماد» برای تان حرف در می آوردن. خوبیت ندارد.

خانم باجی گفت: خوبه خوبه شما برای من خط و ربط تعیین نکن. بلند شو برو کرکره را بکش بالامشتری بیاید.

موسیو شیطان گفت: من نمی تونم استرس دارم. شما خودتان امروز کر کره را بدهید بالا. من جزو آن نودوپنج درصدی از مردم هستم که رییس سازمان نظام روانشناسی استرس تامین معاش دارند. تا می خواهم کرکره را بدهم بالایاد قبض ها و بدهی ها و قسط وام و مالیات و رکود و اینها می افتم.

مهاراجه گفت: نگرانی نهی نهی. تشریف بیاورید هند. بازار تکان خوردن کرتاهه. با هم فیل چوبی صادر کردن به ایران کرتاهه