آرشیو سه‌شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، شماره ۲۵۹۶
هنر
۱۴

فروریختن قبح یک ناسزا

مرتضی رنجبران

ماجرا را به لطف تیترشدن صحبت های یکی از منتقدان محترم همه می دانند: استفاده از یک واژه زشت و زننده در لقای نقد یک اثر از یک کارگردان نام آشنای سینمای ایران. در این چند روز نقدهای بسیاری درباره نسبت های زننده داده شده به یک فیلم ساز در یک برنامه سینمایی تلویزیونی زده شده و نقدهای متعددی بر این کلام به رشته تحریر در آمده اما در این سقوط فرهنگی آنچه کمتر به آن پرداخته شده یک نکته است: فروریختن قبح یک ناسزا. فروریختنی که در گام نخست در تلویزیون و در ادامه با بازتاب رسانه ای همان صحبت ها، به آن دامن زده شد که صدالبته نقد این گفتمان زشت بخشی از کار رسانه است. برای نخستین بار بود که یک واژه قبیح در رسانه های ما به رشته تحریر درآمد و چه تاسف بار است که بزرگی امروز گفت نمی دانستم این واژه را چگونه تحریر می کنند و تازه پس از این ماجرا فهمیدم. امروز به جایی رسیدیم که برای توجیه استفاده از یک واژه رکیک، آن را در لقای کلامی دیگر از یک استاد اخلاق به سود خود ترجمه می کنیم تا ترکش بی تدبیری خود در یک برنامه زنده زیر کلامی از یک استاد سخن پنهان شود که به حتم اهالی فرهنگ و هنر معنای این نوع فرارهای روبه جلو و مصادره به مطلوب سخنان بزرگان را به خوبی می شناسند. امروز را باید در تاریخ خود ثبت کنیم؛ در تمدن خود مقبره ای بسازیم برای ادب و فرهنگ و منتظر باشیم و ببینیم در این گورستان باید دوباره برای کدام بخش از این فرهنگ، قبری کنده و سنگی زینتی قرار دهیم و هر بار که اتفاقی این چنینی رخ می دهد با یک سوال تکراری بی پاسخ از خود بپرسیم: چه بر سر فرهنگ ما آمده است؟