آرشیو دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، شماره ۲۶۰۶
روزنامه فردا
۲۰
ماجرای عشق و عاشقی میدون

فرهنگ شیری ما

پوریا عالمی

سلام سوفیا، عشق من. می دانی که من عشق تو هستم و تو هم عشق هنری، من هم می خواستم هنرمند شوم که تو خوشت بیاید. اما عاقبت هنر چیست؟ شیر شتر.

بله. دیروز عکسی از مجسمه پرویز مشکاتیان در نیشابور منتشر شد که باافتخار روش تبلیغ شیر شتر کرده بودند. شماره هم گذاشته بودند...43522-051 که اگر به صورت اورژانسی کنار مجسمه مشکاتیان شیرلازم شدید و دوروبرتان شتر نبود با این دوستان تماس بگیرید که شیر و شتر را با هم برسانند.

می بینی سوفیا؟ تا حالاپیش آمده بروی شیرشتر فروشی و بهت بلیت کنسرت یا تئاتر بدهند؟ نه. چون سرمنزل مقصود شتر است و اگر کسی به شتر یا شیرش برسد، رستگار شده و به هنر نیاز ندارد. اما هنر و هنرمند و هنردوستان راه درازی تا شتر و شیرش دارند.

راستش سوفیا این عکس ثابت می کند شیر شتر از موسیقی و هنر برای ما لازم تر است. درواقع علاقه اصلی ما ایرانیان در شیر خلاصه می شود: شیر شتر، شیر سماور، شیر دستشویی، شیر مرغ و... و باقی چیزها فرع است. درواقع فرهنگ ما به دو دسته شیری و غیرشیری تقسیم شده و صدالبته فرهنگ و هنر غیرشیری فاقد ارزش والای آریایی است. سوفیا من وصیت می کنم اگر هنرمند سرشناسی شدم و مجسمه ام را ساختند، تو نگهبانی بدهی که فقط روی مجسمه من تبلیغ شیر شتر کنند نه شیر خر.دوستت دارم و همه شیرهای شترهای جهان را به پایت می ریزم ای عشق شیری من؛ میدون دوم.