آرشیو پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، شماره ۶۲۳۹
خوانندگان
۱۶
خواننده جانباز

گلایه هایی از دیده نشدن

محمد مهر

صدایی خش دار از آن سوی سیم های تلفن از سرپل ذهاب می آید، از 700 کیلومتر دورتر از تهران. این طور خودش را معرفی می کند: عبدالرضا یگانه پور هستم، زمان جنگ 51 ماه در جبهه خدمت کرده ام. جانباز 44 درصدم. خانم من همسر شهید بوده و سه تا پسر هم داریم، یکی شان لیسانس دارد و آن دو دیگر دیپلم. من 30 سال برای آموزش و پرورش خدمت کرده ام. تند تند حرف می زند و جا می مانم. فارسی حرف می زند اما آن حنجره کردی، کلمات را به دست گرفته و شیرینش می کند. خیلی ساده از او جا می مانم و با اینکه دوست ندارم حرف هایش را قطع کنم می گویم اگر ممکن است قدری آرام تر. آرام تر می شود. گلایه هایش از دیده نشدن است. می گوید هم من و هم همسرم هر دو بیماری قلبی داریم. من علاوه بر بیماری قلبی، ناراحتی اعصاب هم دارم. ناراحتی اعصاب عبدالرضا برمی گردد به دوران جنگ، سوغاتی و یادگار آن روزهاست. می گوید شب های زیادی با فوریت های پزشکی تماس می گیریم و آنها من و همسرم را به بیمارستان می برند. اما پرسنل بیمارستان ناراحتمان می کنند. می پرسم مگر چه می کنند؟ و می شنوم مسخره مان می کنند. از دور ما را به هم نشان می دهند و می گویند باز این دو، دو مرتبه آمدند. هر سه بچه من بیکارند. هنوز حق جانبازی و مرخصی های استفاده نشده ام را به من نداده اند. هر وقت هم با آموزش و پرورش کرمانشاه تماس می گیریم می گویند بودجه نداریم.