آرشیو شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۵، شماره ۲۶۲۵
روزنامه فردا
۲۰
یادآر

سلوک اجتماعی کیارستمی

فرخ امیرفریار

عباس کیارستمی هنرمندی ژرف بین و نازک خیال بود. هر چیز ساده ای او را به تامل وامی داشت و از دل آن مضمونی برای آثارش بیرون می کشید. نکته جالب توجه این است که هنرمندی با این حساسیت و با توجه به حساسیت زیادی که به اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه خود داشت، در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی معقول و منطقی بود.

جایگاهی که کیارستمی به آن رسیده بود به آسانی می توانست هر کسی را از خودبی خود و تبدیل به دانای کل سازد که درباره هر موضوعی اظهارنظر کند و در هر معرکه ای وارد شود. بارزترین جلوه مواجهه او با مسائل غیرحرفه ای را می توان در برخوردش با رویدادهای سیاسی گوناگون ایران در دو دهه گذشته دید. ولی هیچ گاه دچار هیجانات و احساساتی که بسیاری از روشنفکران و هنرمندان به آنها دچار شدند، نشد.

کیارستمی ناگاه کسی نشده بود1 و حلاوت آثارش حاصل صبر و استقامت بود،2 وقتی به موفقیت های بزرگ در پهنه جهان رسید، تجربه چند دهه کار و کوشش صبورانه و پیگیرانه را داشت و این وی‍ژگی در ثبات شخصیت او موثر بود.

وقتی خبر درگذشت او را در روزنامه ها دیدم یاد صادق هدایت افتادم! خودم قدری تعجب کردم. بلافاصله یادم آمد که هدایت 80 سال پیش نتوانسته بود مهم ترین اثرش را در ایران چاپ و منتشر کند و برای چاپ و انتشار آن به هند رفته بود. دیگر اینکه هدایت به فرانسه رفت و خودکشی کرد. برخی پژوهشگران بر این نظرند که او اساسا برای خودکشی به فرانسه رفت، شاید به دلیل کدورتی که از ایران پیدا کرده بود نمی خواست در آن بمیرد. اما کیارستمی به فرانسه رفت تا زنده بماند.

کیارستمی یک بار در حین صحبت گفت:

- یک نفر گفته می خواهید بفهمید بعد از مرگتان چه می شود؟ چند ثانیه چشم هایتان را روی هم بگذارید و بعد باز کنید!

- گفتم: عبارت قشنگی است، چه کسی گفته؟

- گفت: فکر می کنم خودم!

1. آنکه ناگاه کسی گشت به چیزی نرسید. (سعدی)

2. این همه شهد و شکر کز دهنم می ریزد/ اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند. (حافظ)