آرشیو شنبه ۲ امرداد ۱۳۹۵، شماره ۲۶۳۷
هنر
۱۴

کیمیایی در شب زنده یاد «جمشید ارجمند»

سخت است درباره دوستان رفته حرف بزنم

شرق: مسعود کیمیایی، کارگردان مطرح سینمای ایران، در شب زنده یاد جمشید ارجمند عنوان کرد: «بسیار دشوار است که ساعت به ساعت، روزبه روز و هفته به هفته زنده باشم و برای دوستانم که رفته اند، حرف بزنم. کار مشکلی ا ست و روزگار سختی است. چیزی که من از جمشید به یاد دارم این است که او پاک ترین دوستی بود که من داشتم، واقعا پاک ترین بود. دانسته، آگاه و پاک بود و حالارفته است».

شب زنده یاد جمشید ارجمند، منتقد باسابقه سینما، 29 تیرماه با سخنرانی کوتاه مسعود کیمیایی، داریوش شایگان، لیلاارجمند، هارون یشایائی، شاهرخ دولکو، هرمز همایون پور، احمد طالبی نژاد و... برگزار شد. در این مراسم که به همت علی دهباشی برپا شد، مدیر نشریه بخارا در سوگ ازدست دادن جمشید ارجمند ابیاتی از ملک الشعرای بهار خواند و پس از آن متنی را به نیابت از دکتر داریوش شایگان که خود در جلسه حضور داشت قرائت کرد که در بخشی از آن عنوان شد: «جمشید ارجمند، مانند اغلب روشنفکرانی که در سال های پایانی سلطنت رضاشاه متولد شدند و در دوران گذار پرورش یافتند، شخصیتی است چندوجهی. ابعاد و زوایای متنوع شخصیت ارجمند که از وسعت ذوق هنری و ادبی او حکایت دارد، به راستی حیرت انگیز است؛ چطور می توان درعین حال هم ویراستار بود، هم منتقد، هم مترجم بود، هم برنامه ریز، هم کارشناس جهانگردی بود، هم کارشناس کشاورزی، هم جوینده علوم عقلی بود و هم طلبه سیروسلوک عرفانی؟ البته همان طور که پیش تر اشاره کردم، این سبک وسیاق چندوجهی، به جمشید ارجمند منحصر نمی شود و صفت غالب بیشتر روشنفکرانی است که در سال های 1340-1330 پا به عرصه فرهنگی ایران گذاشتند. اما علت این پراکندگی چیست؟ پاسخ شاید این باشد که «روشنفکر» ایرانی، در معنای اخص این اصطلاح، هنوز از «نظام معرفتی خاص» مجهز به دید انتقادی بی بهره است و طبیعتا به همین دلیل نمی تواند خود را در تنگنای یک رشته به خصوص محدود کند و چون کمبود آن نظام معرفتی را احساس می کند، نتیجتا راه های گوناگون را می پوید تا بلکه به نگاه خود جامعیتی هرچند ناقص ببخشد و از این طریق خود را از حصار تنگش برهاند».