آرشیو سه‌شنبه ۲‌شهریور ۱۳۹۵، شماره ۶۲۹۳
صفحه آخر
۲۴
چرخ پنجم

اعلام موجودیت چرخ پنجم!

مهرداد حجتی (نویسنده)

من «چرخ پنجمم». نه آن چرخی که شما خیال می کنید. اسمم چرخ پنجم است. هر چند شبیه همان چرخ پنجم خیلی به کار نمی آیم. اضافه ام. هر جا می روم قبل از من کسانی زودتر از من رسیده اند و جا را پر کرده اند. چه کار، چه تفریح. فرقی نمی کند. کلا می گویم. همیشه کسانی بوده اند که بیشتر به کار می آمده اند. اینکه امروز ادعا شده چرخ پنجم اظهار وجود می کند.گزافه ای بیش نیست. چون اساسا چرخ پنجم نمی تواند اظهار وجود کند. چرخ پنجم و چه به اظهار وجود!؟ والله.این را گفتم تا گوشی دستتان بیاید که من به عنوان چرخ پنجم هیچ ادعایی ندارم. درباره هیچ چیز. هرکس چیزی گفت می گویم گفته است. هر کس هم چیزی نگفت می گویم نگفته است. من چه کاره ام که بخواهم نظر دهم. اگر هم گاهی چیزی می گویم از قبل گفته باشم که از دستم در رفته است.یکدفعه یقه نگیرید بگویید تو که چرخ پنجمی تو را چه به این حرف ها؟ خیالتان تخت از چرخ پنجم خیلی بخاری بلند نمی شود. اصلا بخار بلند نمی شود چه رسد به خیلی. به همین خاطر خیلی ها با من مشکل دارند. چون فکر می کنند سربارشان هستم. وقتی در جمع شان حضور دارم چپ چپ نگاهم می کنند. حوصله ام را ندارند. مثل همان چرخ پنجم درون صندوق عقب ماشین تا مادامی که چهار چرخ دارد پرباد و روان کار می کند. نیازی به آن احساس نمی شود. به من هم نیازی حس نمی شود. بود و نبودم فرقی ندارد. چون بی من هم به همه خوش می گذرد. کار و بارکسی کساد نیست. لنگ نیست. خوب است. مگر اینکه روز مبادا سر برسد. آنوقت قضیه فرق می کند. من مهم می شوم.یعنی کلا چرخ پنجم مهم می شود.اما تا آن موقع من کماکان چرخ پنجم هستم. چرخ پنجمی که شاید روزی به درد خورد. تا آن روز فعلا همین دور و بر هستم.همین اطراف می پلکم.شاید کسی با من کار داشت. اگر کسی کار داشت همینجا هستم. می تواند مرا اینجا پیدا کند.