آرشیو یکشنبه ۲۱‌شهریور ۱۳۹۵، شماره ۴۶۳۸
صفحه آخر
۲۰
یاداشت

عرفه روز اشک و لبخند

فتاح غلامی

در روایات اسلامی عرفه را همتای شب قدر دانسته اند از آن جهت که مردم در این روز سعی دارند با معرفت، قلب را از گرد عصیان و نافرمانی خدا بزدایند. کسی که این روز را درک کرده باشد، گلستان رحمت به رویش باز می شود. چرا؟ چون در این روز از خاک جدا می شود و با افلاک پیوند می خورد. خوش به حال حاجیانی که در این روز کنار سرزمین وحی، حسینی وار دعای عرفه را می خوانند و بت های درون خود را می شکنند و همجواری با عرش الهی را که غایت آمال عارفان است، تجربه می کنند.

روز عرفه زمان سیرابی از باران رحمت الهی است از این رو حالتی از گریه و توبه به انسان دست می دهد که آدمی در ابری ترین لحظات خود سیر می کند. با این وصف مگر می شود بهجت پنهان وصل و پرکشیدن به آسمان رحمت را در این روز نادیده گرفت.

خلوت آدمی در خلسه خواندن دعای عرفه لذتی دارد که درک حقیقی آن با هیچ زبان و قلمی قابل وصف نیست. دل در این لحظات، جوشش نابی دارد و چشمان خیس به امید گشوده شدن آسمان، زمین خشک و تفتیده را از بارش باران های عاشقانه سیراب می کند. خاک در انتظار آن است که سجاده ای به پهنای دلدادگی و عشق بگستراند و تا عاشقان حدیث وصل را زمزمه کنند و امید به آن داشته باشند که با صیقل وجود خود در برکه عرفه، غروب آن روز را با غروب معصیتشان پیوند بزنند.

در دعای پرشور امام حسین (ع) که ترنم آن به نسیم فرحبخش توحید می ماند، انسان مسلمان رازهای دل خود را در هم آغوشی با حضرت رب می گشاید و رجعتی نو را به حریم مهربان پروردگارش آغاز می کند. در این روز دل در جوش و خروش است.

عرفه، روز بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا. عرفه، روزی است که ناامیدی از درگاه خدا رخت برمی بندد. دل عاشق در این روز فریادی از شرمساری برمی آورد و عاجزانه ندا سر می دهد که کریما به عنوان مهمان بر سر سفره پرخیر و برکتت نشسته ایم، پس خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیده ای، از من بازمگیر.