آرشیو دوشنبه ۲۹‌شهریور ۱۳۹۵، شماره ۴۶۴۴
ورزش
۱۰
یادداشت

چمدان 2201

دکتر محمد رضاپور

حوالی نیمه شب شنبه 27 شهریور به وقت تهران، ایران در شوک از دست دادن دوچرخه سوار پارالمپیک فرو رفت. شبکه های مجازی بسرعت از وقوع یک حادثه دردناک در جاده های ریو خبر دادند، اما خبرگزاری ها و سایت ها برای تائید خبر منتظر پیام مسئولان کاروان ورزش ایران بودند تا این که خبر رسید؛ بهمن گلبارنژاد در عبور از آخرین شیب زندگی پرواز کرد.

گلبارنژاد، کماندار طلایی یا قوی ترین مرد پارالمپیک نبود که توجه رسانه ای را به خود جلب کند، اما طلای مردانگی و شجاعت را از دوران دفاع مقدس گرفت وقتی یک پایش را روی مین، این مهمان ناخوانده و مزاحم در وطنش از دست داد. جانباز دفاع مقدس با اراده ای ستودنی و با پیراهن تیم ملی در قامت یک سرباز ملی با تمام توان جنگید. شیب های زندگی را چه بالا، چه پایین با معلولیت که محدودیت نیست، پشت سر گذاشت تا این که در شیب آخر زندگی جاودانه شد.

بعد از این حادثه دردناک، ایران برای ورزشکار جانبازش یک خانواده شد و فرزندی را که در راه عشق به وطن بارها ایثار کرده بود، در آغوش گرفت. گلبارنژاد شاید پای رفتن نداشت، اما در راهی که انتخاب کرده بود گام های استوار برداشت و جاودانه به وطن بازگشت.

وقتی راهیان افتخار کاروان ورزش ایران در راه بازگشت به وطن با چمدان 2201 که رویش نوشته شده بود بهمن گلبارنژاد روبه رو شدند، انبوه خاطرات از خودگذشتگی و ایثار همسفر دوچرخه سوار پارالمپیک که دوستانش را چشم انتظار گذاشت، برایشان زنده شد. چمدانی با سوغات دفاع و مقاومت برابر دردها و رنج ها و پیامی در راه...... باید امشب بروم/ باید امشب چمدانی را/ که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم/ و به سمتی بروم/ که درختان حماسی پیداست...