آرشیو دوشنبه ۲۹‌شهریور ۱۳۹۵، شماره ۴۶۴۴
صفحه آخر
۲۰
یادداشت

دست خورشید بر دستان رحمة للعالمین

فتاح غلامی

ده سال بعد از هجرت نبی گرامی اسلام، مسلمانانی که در آخرین حج پیامبر(ص)با او همسفر بودند در روز 18 ذی حجه به منطقه ای مابین مکه و مدینه به نام غدیر خم رسیدند. تا آن روز کسی تصور نمی کرد این برکه دور افتاده به یکی از مشهورترین مناطق و اماکن در تاریخ اسلام شهرت پیدا کند.

در چنین روزی بود که عرشیان و فرشیان به شکرانه تکمیل دین و اتمام نعمت همگانی جشن گرفتند و در هوایی که گویی شمیمی از جنت داشت، عاشقان با طراوتی از عطر گل محمدی با تک سوار عرب عهد و پیمان بستند. اما گویا عرشیان از مدت ها پیشتر فرارسیدن این روز را به انتظار نشسته بودند. ستاره سحر در آن شب لحظه ها را تا رسیدن صبح سرشماری کرد و وقتی آفتاب بر پهنه کویر تابید، فرمان الهی بر رسول گرامی رسید که باید به وعده خود عمل کنی تا دین تکمیل شود. آن زمان بود که به فرمان پیامبر کجاوه بر کجاوه نهاده شد و بر اوج رسید و هنگامه اعلان وصایت و ولایت بر پا شد.

پیامبر ندا داد که: «ای مردم! اکنون جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.)»

آنگاه پیامبر صدای خود را به تکبیر بلند کرد و فرمود: «خدا را سپاسگزارم که آیین خود را کامل کرد و نعمتش را به پایان رساند و از وصایت و ولایت و جانشینی علی پس از من خشنود شد.»

آنجا بود که حلاوت غدیر طراوتی تازه را بر محفل عاشقان آورد. با این برکت، برکه غدیر از سرچشمه وحی جوشیدن گرفت و دریای محبت شد و تشنه کامان عدالت از برکه غدیر نوشیدند و دریای رحمت لبریز از ریزش باران وحی شد. بعد از قرائت خطبه ای غرا از سوی رسول گرامی اسلام، گل واژه «من کنت مولا» بر غنچه لبان پیامبر نشست و دست علی همانند خورشید بر دستان «رحمه للعالمین» تابید. قامت دین در این روز تلالویی تازه در زلال غدیر پیدا کرد.