آرشیو شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، شماره ۶۳۲۴
فرهنگ و هنر
۱۳

ناکامی های ما جماعت فراموش شده تئاتری

دکتر علی رفیعی

داوود رشیدی در آغاز و بخصوص در دهه اول بازگشت اش به ایران در حوزه تئاتر خیلی بیشتر فعال بود تا سال های بعد که بیشتر به بازیگری در عرصه سینما روی آورد. به دلیل شناخت و آشنایی با فرهنگ و زبان فرانسه ترجمه هایی که در حوزه تئاتر انجام داد همگی ارزشمند هستند همان طور که کارهای صحنه ای شان جزو آثار معتبر این حوزه است. رشیدی دلتنگی برای تئاتر را برای همیشه حفظ کرده بود و در سال های اخیر گاه و بی گاه به صحنه بازمی گشت ولی مثل همه بازیگران این صحنه که تئاتر نمی تواند پاسخگوی نیاز زندگی آنها باشد داوود رشیدی هم به ناگزیر به سینما روی آورد؛ البته شاید نتوان گفت برخلاف میل باطنی اما لابد تمامی کارهایی که در سینما و تلویزیون بازی کرد مطابق رغبت و علاقه او نبود.

در حالی که تئاتر نخستین و مهم ترین انگیزه داوود رشیدی بود. همیشه در تمام جلسات و محافلی که در ارتباط با تئاتر بود حضور پیدا می کرد و حضور گرمابخش اش را همه حس می کردند و بهره می بردند. خیلی ها می گویند کاش می شد از اندوخته این سرمایه های فرهنگی بیش از این بهره برد اما نمی شود. تمام جماعت تئاتری یک جماعت ناکام و فراموش

شده است.

چرا که برخورد فرهنگ مداران و دولتمردان کشورمان در دوره های مختلف با مقوله تئاتر مثل یک برادر ناتنی است که انگار علاقه و تمایلی به بودنشان احساس نمی شود. داوود رشیدی هم ترکش این دوست نداشتن ها و بی مهری ها و بی محبتی ها را خورد. ما جماعت هنرمند و تئاتری و هر آنچه که وابسته به هنرهای نمایشی است، جماعت متوهمی هستیم. اهل توهم شده ایم و فکر می کنیم که می شود یاری و حمایتی طلبید. همه ناکام و فراموش شده هستیم.