آرشیو یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵، شماره ۲۱۴۸۲
ادب و هنر
۷

الهی نامۀ عبادی سیاسی

منصور ایمانی

الهی!

گفتند آدم دروغگو، انقلابی نیست. لیک عبدالله گوید دروغگو فراموشکار است. خدایا عبدالله را راستی آموز، تا خلق را به وعدۀ صد روزه، به خرمنگاه نکشاند و تشنه لب از چشمه برنگرداند.

*****

رزاقا!

عبدالله را من حیث لایحتسب نان و آب، تو می دهی و آمار بی حساب و کتاب، دیگران.

****

الهی!

نعمت بی حسابم تو می دهی و وعدۀ بی حسابم، دیگران.

****

الهی!

برجامیان، نان عبدالله به شاخ آهو بسته و پای عبدالله شکسته اند. تو خود کار وی کفایت کن.

بارالها!

این ملک را از سراب برجام برهان و بر سفرۀ اطعام خود بنشان، یارزاق، یارزاق، یارزاق.

****

خداوندگارا!

کار عبدالله از آن لنگ است که از حقوقدان تا حقوقبان، هزار فرسنگ است.

****

خداوندا!

جماعتی در هوای مال، کوزۀ بی دسته سازند و به خلق اندازند و طائفه ای به سودای ریاست، کلید بی دندانه آرند و قفل بر سر قفل زنند. خدایا! عبدالله را به متاع این طائفۀ پرفن،

مفتون مکن.

****

رحیما!

حسن، عبدالله را بی سواد و حسود و بزدل و مزدور و جیب بر خواند و آنگاه گوید؛ آدم فحاش، انقلابی نباشد.

غفارا! فلان، این سخن، راست گفت. از صدق و اخلاص وی، عبدالله را نصیبی ده.