شاید کمتر از 10 روز طول کشید بین تاسوعایی که «رضا رستمی» در بیمارستان شهدای تجریش بستری شد تا 29 مهر و ساعت یک نیمه شبی که دوستان زنگ زدند و گفتند بیچاره شدیم.

می گویند کسی که می رود، رفته است و دوستان و نزدیکانی که مانده اند با دردی بی امان درگیر می شوند. این اتفاق افتاده است، حجم مطالبی که درباره «رضا»، دوست، خبرنگار و... نوشته شد، حکایت از این ماجرا دارد. در این مدت شاید بیش از هرکسی، الهه خسروی، همسرش و رها، دخترش درد کشیده اند، درد تنهایی، درد آینده ای که چگونه می شود و آغاز راه دونفره شان. ماجرای خطای پزشکی و همه آن چیزهایی که می توان گفت و گفته نمی شود، با نوشته ای که «الهه خسروی» از روند درمان در کتاب یادبود رضا رستمی نوشته است، ماندگار شد. آن چیزی که سبب می شود رضا رستمی هنوز در اخبار هم بماند، فارغ از جای خالی یک دبیر فرهنگی و یک فعال فرهنگی، کمپینی است که همسرش بلافاصله به یاد او آغاز کرد. کمپین #کتاب_به جای _گل. در این مدت بسیاری همراه این کمپین شده اند، به جای دسته گل های بزرگ و زیبایی که می توانست روح هرکسی را شاد کند، کتاب برایش برده اند. مجموعه ای از بهترین کتاب ها اکنون جمع شده اند. آن طور که اعلام شد، بیش از 10 هزار جلد کتاب، تهیه شده است. می توان گفت اتحادیه ناشران، تعدادی از ناشران خصوصی، جمعی از نهادها و بسیاری از افراد و معاونت فرهنگی همراه این فراخوان موفق بودند. اکنون باید دید مرحله بعدی این اتفاق چگونه پیش می رود و آرزوی داشتن کتابخانه ای برای کودکان و جوانان شهر اسدآباد اجرائی می شود یا نه. می توان گفت حدود صد میلیون تومان کتاب جمع آوری شده است و حالاباید ببینیم مسئولان وزارت ارشاد همدان، فرمانداری اسدآباد یا شورای شهر اسدآباد و دیگر مسئولان شهر زادگاه رضا رستمی می توانند در این زمینه فعالیتی انجام دهند و همراه این کتابخانه شوند و مکانی را اختصاص دهند. امروز مراسم چهلم رضا رستمی بر سر مزارش در امامزاده عبدالله شهرشان، جایی نزدیک کوه، نزدیک آسمان و... برگزار می شود. باشد که به زودی مراسم افتتاحیه کتابخانه نیز برگزار شود، اگر همکاری مسئولان ممکن شود.