چهلم شهید همسایه
به خانواده ام گفت: «می خواهم همسرم رو خونه خودم ببرم.»
مادرم جواب داده بود:
- «آقا رضا، جهیزیه دخترم آماده است، اگه می خوای همین فردا شب مجلس می گیریم.»
پدرم ادامه داده بود:
- «ولی مشکل اینه که پسر همسایه دیوار به دیوارمون شهید شده و نمی تونیم عروسی بگیریم.»
***
همراه مادرم به خانه همسایه رفته بودند. رضا پس از تبریک و تسلیت به پدر شهید گفته بود:
- «اجازه می دید همسرم رو به خونم ببرم؟ شاید تا چهلم پسر شما منم شهید بشم.»
پدر شهید جواب داده بود:
- «در امر خیر حاجت هیچ استخاره نیست، ما هم در مراسم شما شرکت می کنیم.»
شب شهادت محمدرضا، شب شهادت علی بن موسی الرضا (ع) و چهلم پسر همسایه دیوار به دیوارمان بود.
* خاطره ای از شهید محمد رضا خاکبین
* راوی: فاطمه خاکبین، همسر شهید