آرشیو چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، شماره ۲۷۴۵
صفحه آخر
۲۰
ماجرای عشق و عاشقی میدون

سوراخ کردن قایق در جزیره آدم خورها

پوریا عالمی

می دانید ما شبیه کی شدیم؟ شبیه آن روان شادی که با رفقاش می افتند در چنگ آدم خوارها. آدم خوارها یکی یکی پوست اینها را می کندند و باهاش قایق درست می کردند و بعد می پختندشان و می خوردندشان و یک آب هم روش که یکهو رفقای روان شاد قصه ما می بینند این بابا با چاقو افتاده به جان خودش و دارد خودش را زخم وزیلی می کند.

بهش می گویند چه کار می کنی؟

می گوید: اینها که پوست ما را می کنند و قایق درست می کنند و بعد هم ما را خواهند خورد، من دارم قایقشان را سوراخ می کنم تا بعدا غرق شوند.

عینهو ما. دیروز در ایسنا خواندیم که رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران گفته: «تهران علاوه بر آب آلوده و هوای آلوده، خاک آلوده نیز دارد» و از شادی زمین را چنگ زدیم. چرا؟ چون ما آدم های ساده دلی هستیم. چون ما می دانیم دارند املاک و زمین ها و باغات و کوه های تهران را می خورند، کاری هم که از دستمان برنمی آید، تنها شانسی که داریم این است که خاک تهران آلوده باشد تا زمین خواران بخورند و مریض شوند و آخرسر معلوم شود کی بیشتر خورده بوده که بیشتر مریض شده. درواقع هر کی بیشتر بخورد، ممکن است اول بیشتر خوشش بیاید، اما بعدا بیشتر مریض خواهد شد.

والا. سر هوای آلوده هم ما همین دلخوشی را داریم. می خواهیم هوا همین طوری آلوده بماند تا آنها که متراکم ترند و دستور دادند هوای تهران حبس شود، مریض بشوند.

سر آب هم همین است. ما مدت هاست می دانیم آب تهران آلوده است، اما نمی فهمیم این سرچشمه کجاست که هم آب را آلوده کرده، هم هوا را، هم زمین را و هم آدمیزاد را. درواقع منتظریم یکی هم آب تهران را بخورد و مریض شود و دستش رو شود.

می بینید کار ما به کجا رسیده؟ به اینجا. توی قفس، توی جزیره آدم خوارها می خواهند پوستمان را بکنند و گوشتمان را بخورند. ما داریم با چاقو خودمان را می زنیم که پوستمان سوراخ و قایق آنها غرق شود.