آرشیو دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵، شماره ۲۷۵۴
روزنامه فردا
۲۰
ماجرای عشق و عاشقی میدون

کارکشته ها

پوریا عالمی

چون برای مردم سوال شده که چرا بعضی از هنرمندان هردفعه زیر علم یک سیاست مدار (با اختلاف فکری 180درجه) ظاهر می شوند، ما مجبور شدیم نظر چندتاشان را بپرسیم که واقعا چرا؟

استاد فیلم سازیان: ببینید کار ما فیلم کردنه، فیلم کردن هم بودجه می خواد، بودجه هردفعه دست یکیه، این وسط کسی که فیلم میشه مردمند.

استاد سفریان: من علاقه به سفر خارجی دارم، واسه همین هر سیاست مداری بتونه واسه من مهر بزنه، من هم واسش مهر می زنم.

استاد این طرفی: راستش من دلم با اون یکیه، ولی اون سال هاست بودجه نداره، من هم از سعید جلیلی، قالیباف، غرضی، احمدی نژاد و مشایی حمایت کردم. منتها حواستون باشه من با بودجه خود اینها علیه شون کار کردم از بس که اپوزیسیون درونم فعال است.

استاد صداوسیماییان: چی پس؟ اگه من تلویزیون کار نکنم می دونید کیا میان کار می کنن؟ خودشون. من پول تپل از تلویزیون می گیرم و برنامه بنجل تحویل میدم که «خودشون» نیان برنامه خودشون رو بسازن.

استاد تیتریان: تیتر که ناموس ما نیست. پس چه عیبی داره با دوتا تیتر، دل یه مسئول کارکشته رو شاد کنیم، اون هم سبیل ما رو چرب کنه؟

وصیت: سوفیا... عشق من... کیومرث صابری یا همان گل آقا به این اساتید که کارشان را خوب بلد بودند می گفت کارکشته. آدم از بی کاری بمیرد، اما کارکشته نشود. عاشق کارکشته تو؛ میدون دوم.