آرشیو شنبه ۴ دی ۱۳۹۵، شماره ۴۷۱۸
سینما
۱۲

گیشه و کلیشه سوپراستارها

به بهانه سلام بمبئی

سید رضا صائمی ( منتقد سینما و تلویزیون)

قرار نیست صغری کبرای سینمایی بچینی تا بگویی سلام بمبئی یک فیلمفارسی تمام عیار است، کافیست نه حتی کل فیلم که بخشی از آن را ببینی تا متوجه شوی که فیلم در چه سطح و موقعیتی ساخته شده است اما وقتی میزان استقبال مخاطبان را می بینی و فروش بالای فیلمی که تقریبا هر هفته یک میلیارد فروش می کند، به دلایل فروش فکر می کنی و این پرسش پررنگ می شود که چرا یک فیلم بد با فروش خوب مواجه شده است. جالب این که بسیاری از مخاطبانی که فیلم را تماشا کرده اند نیز معتقدند فیلم بدی بود اما چرا یک فیلم بد خوب می فروشد!

اگر هندی بودن را به عنوان بخشی از واقعیت اثر کنار بگذاریم که البته خود این ویژگی به عنوان یک فاکتور مهم در فروش فیلم نقش داشته، آنچه موفقیت این فیلم را در گیشه تضمین کرده بدون شک حضور دو سوپراستار است! محمدرضا گلزار به عنوان یک ستاره سینمایی و بنیامین بهادری به عنوان یک ستاره موسیقی پاپ. ترکیب این دو در کنار هم که برای اولین بار نیز رخ داده مضاف بر علت شده تا بار دیگر یک واقعیت سینمایی و مخاطب شناختی اثبات شود؛ این واقعیت که هنوز حضور سوپراستارها می تواند ناجی گیشه و چرخه اقتصادی سینما شود حتی اگر فیلم چنگی به دل نزند! واقعیت این است که بخش عمده ای از مخاطبان، سینما را به مثابه سرگرمی و تفریح می بینند و این البته یکی از کارکردهای مهم سینما هم هست. سوپراستارها در این وضعیت به مثابه سوپرمن هایی هستند که می توانند نقش فرامتنی داشته باشند. به این معنا که اگر حتی در نسبت دراماتیک با فیلم نتوانند به درستی نقش خود را ایفا کنند اما می توانند نقش مهمی در جذب مخاطب به سینما داشته باشند. سلام بمبئی نشان داد که هنوز هم می توان از ظرفیت سوپراستارها برای تضمین گیشه استفاده کرد و این قاعده هنوز کلیشه نشده است.